گۆڕان نیوز- «محمد رحیم غلام ویسی» در سال ۱۳۴۹ در روستای بیساران از توابع شهرستان سروآباد چشم به دنیا گشود و پس از طی مقاطع تحصیلی در مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در شهرهای مریوان و سنندج وارد دانشگاه شده و موفق به کسب مدرک لیسانس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه کردستان و معادل دکتری رشته مهندسی[EMBA] مدیریت از دانشگاه مدیریت صنعتی شد و باتوجه به علاقه و عشقی که نویسندگی و کار روزنامه‌نگاری داشت وارد عرصه روزنامه‌نگاری شد.

غلام ویسی تاکنون آثاری بسیاری را در حوزه فرهنگی و اجتماعی تولید و منتشر نموده است که می‌توان به فصلنامه علمی ادبی و هنری ژیوار اشاره کرد این مجله پس از چاپ چندین شماره به دلیل مشکلات مالی از چرخه چاپ باز ماند اما با این وجود وی به کار ترجمه روی آورد و امروز کتاب ۱۹٨۴، که یکی از شاهکارهای ادبی جهان است را به هورامی ترجمه کرده است. پیرامون  این موضوع با «محمد رحیم غلام ویسی» گفت‌وگویی را انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

چه طور شد که وارد عرصه کار روزنامه‌نگاری و فعالیت‌های سیاسی شدید؟

در ابتدا لازم می‌دانم برای خوانندگان محترم توضیحاتی را ارائه دهم زیرا دوره نوجوانی و جوانی ما در جنگ و آوارگی سپری شد دورانی که می‌بایست در صلح و آرامش زندگی را سپری کنیم و غرق بازی‌های کودکانه باشیم جنگ و حمله دشمن بعثی به سرزمین ما این موهبت را از ما گرفت. در همان ایام که شهر مریوان توسط هواپیماهای رژیم بعث بمب‌باران شد دو بار آواره شدیم و سال ۶۴ هم در بمب باران  سنندج برای چهارمین بار آواره روستاها شدیم. آن موقع تحت تاثیر تبلیغات جنگ و تنفر از غرش هواپیماهای جنگی بروی بام خانه‌ها با یکی از همکلاسی‌هایم داوطلب اعزام به جبهه جنگ در جنوب کشور شدیم. ما به فاو اعزام شدیم بیش از شش ماه در جبهه فاو بودیم. هم کلاسی‌ام به جزایر خورعبداله در جنوب اعزام شد. تقریبا همه هم رزمانم شهید یا زخمی شدند. دو ماه قبل از پایان جنگ ماموریتم یایان یافت. پس از پایان جنگ دوره سازندگی اعلام شد. در شرایطی که دنیا بسرعت در حال طی مرزهای فن آوری و پیشرفت و رفاه بود، مردم ایران هم امید زیادی به توسعه همه جانبه داشتند. به ویژه با تبلیغات زیاد همراه بود و شب و روز از رئیس جمهور وقت به‌عنوان سردار سازندگی یاد می‌شد. تصور خیلی‌ها در شرایطی که رسانه مستقلی وجود نداشت و شبکه های ماهواره‌ای و اجتماعی وجود نداشت این بود که ایران پیشرو توسعه یافته جهانی است. و ما بسرعت داریم قله‌های فن آوری و پیشرفت را فراتر از بلوک شرق و غرب طی می‌کنیم!.

این در شرایطی بود که هر روز به هر مناسبتی با جمعیت‌های صد هزار نفری در همه شهرهای ایران مرگ بر شوروی و آمریکا طنین انداز بود. و متاسفانه امروز برخی از مدیران میانه‌ای با پیشرفت و رشد فرهنگی و اجتماعی در جامعه ندارند و تلاش‌های که توسط نخبگان و فعالان عرصه اقتصاد و یا دانشمندان صورت می‌گیرد یکی پس از دیگری عقیم می‌مانند. در دهه هفتاد و با روی کار آمدن جناب آقای محمد خاتمی امید به اصلاحات در ایران قوت گرفت و ما در کردستان کنجکاو و خواستار اصلاحات ساختاری برای رسیدن به جامعه‌ای توسعه یافته و آباد بودیم. به همین دلیل در عرصه‌های مختلف انتخابات و تشکل‌های سیاسی آن ایام نقش موثری را ایفا نمودم.

به همراه برخی از دوستان و مرحوم ماموستا «سید صلاح حسامی» امام جمعه سابق سنندج و دبیر حزب اعتماد ملی شاخه کردستان را در استان فعال نمودم و من بعنوان دبیر سیاسی و مسئول امور انتخاباتی انتخاب شدم. ویژه نامه روزنامه اعتماد ملی کردستان را منتشر نمودیم و در ائتلاف اصلاح طلبان کردستان نقش فعال داشتیم. پس از افت و خیزهای جریان اصلاحات در ایران خیلی از دوستان سرخورده شدند و خیلی‌ها هم به انزوا رفتند. بنده با انتشار فصلنامه علمی ادبی و فرهنگی ژیوار به سه زبان فارسی، سورانی و هورامی فصل جدیدی از فعالیت اجتماعی را رقم زدم. بعضا با تاسیس موسسه فرهنگی و هنری ماموستا بێسارانی در مریوان و سنندج تلاش نمودم در این دوره گذار با بازشناسی و معرفی فرهنگ ملی و محلی از به حاشیه رفتن هویت محلی در سپهر ملی و جهانی نقش موثری ایفا کنم. چرا که درک این موضوع دشوار نیست که فرهنگ و هویت ما بسرعت در جهانی شدن در حال ادغام و آلینه شدن است. حفظ زبان و المان‌های فرهنگی کُردی و هورامی و بعضا ارزش‌های انسانی فرهنگ ایرانی در مقابل ایدئولوژی غالب گامی است برای مقابله با آلینه شدن و ادغام در لیبرالیسم. ئیدئولوژی حاکم توان مقابله با فرهنگ نئولیبرالیسم را ندارد و چنانچه ما پشتوانه فرهنگی خود را از دست دهیم بر خلاف جوامع شرق دور مانند ژاپن و کره جنوبی همانند زامبی‌ها به گروه‌هایی مانند داعش و تندروها تبدیل خواهیم شد. به نظرم تنها راه برون رفت و گذر بدون نقص و پر بار و داشتن آینده با رفاه و آسایش پیوند نسل جوان با ارزش‌های انسانی گذشته جامعه ایرانی و محلی، نقد و کنار گذاشتن ارزش‌های غیر انسانی و اخلاقی خواهد بود.

چرا به سراغ کتاب ۱۹٨۴ برای ترجمه رفتید که به هه‌ورامی ترجمه کنید؟ در این مورد توضیحات بیشتری را برای خوانندگان ارائه دهید.

کتاب ۱۹٨۴ یکی از شاهکارهای ادبی جهان است و مهم‌ترین و تاثیر گذارترین اثر میانه قرن بیستم. جامعه اروپا به فاصله کمتر از بیست سال دو جنگ جهانی اول و دوم را تجربه کرد حکومت‌های مخوف فاشیستی روی کار آمدند. میلیون‌ها انسان قتل و عام شدند. هزاران آرزو بر باد رفت. فجیع ترین و چندش آورترین جنایات روی کره زمین روی داد و می‌رفت تا با بُمب اتمی برای همیشه حیات انسان بروی کره زمین برچیده شود. در این شرایط بودند انسان‌های با خرد و اندیشه با درک پلیدی درونی انسانها و شناخت رژیم‌های ستمگر آثاری خلق نمودند که بتوانند چراغ راهنمایی نوع انسان باشند.

به گفته منتقدین کتاب ۱۹٨۴ مهمترین این نوع آثار است. جورج ئورویل خود درگیر جنگ با فاشیسم فرانکو در اسپانیا بوده وحتی در این جنگ زخمی می‌شود. در این کتاب نویسنده با نفوذ به لایه‌های درونی عوامل قدرت یعنی انسان‌های که خود نیز قربانی دیکتاتوری و ستمگری هستند زشتی‌ها و پلشتی‌های این نوع رژیم‌ها و نظام‌ها را آشکار می‌کند. این رومان از تاثیرگذارترین آثار قرن بیستم بوده که به نظر صاحب نظران در عقب راندن فاشیسم در اروپا نقش مهمی را ایفا نموده است. رژیم‌ها و نظام‌های ستمگر که به همنوع خود و محیط زیست و دنیا آسیب می‌زنند زاده فکر و اندیشه رهبران این نوع رژیم‌هاست. این رمان با برداشتن پرده‌های با شکوە و جذاب روی این نوع شعارها مانند برتری طبقه کارگر، مستضعفین، مسلمانان، مسیحیان جهان و آزادی، انسان خردمند امروزی را به شناخت هرچه بهتر و بیشر رهنمون می‌شود. فقدان دانش و آگاهی یک ملت منجر به ظهور ستمگری و فاشیسم می‌شود. رمان ۱۹٨۴ و دیگر آثار جورج ئورویل همانند قلعه حیوانات و دیگر نویسندگان اروپا به انسان امروزی شناخت لازم را می‌دهد و ما می‌بایست این کتابها بخوانیم.

زبان هورامی زبان باستانی ایران زمین بوده و از شرق دور تا رود نیل را در نوردیده است. آبشخور و سرچشمە همه زبان‌های ایرانی است.  زبان کتاب آسمانی اوستا ، گاتاها و گاساهای زردشتی است. گذر زمان آنرا به تکه‌ها و جزیرهای دور از هم تبدیل کرده است اما رشته باریکی، که از نظر زبانشناسان دور نمانده آنرا به هم پیوند می‌دهد و آن فرهنگ مشترک این سرزمین‌هاست که همه متاثر از آموزه‌های زردشتی و همه ادیان از جمله اسلام و مسحیت از آن بهرها برده اند. در حال حاضر گویشوران به این زبان با درک درست از موقعیت زمانه اهتمام به حفظ و پاسداشت این زبان نموده اند. پایه  و بیس کار حفظ یک زبان تولید آثار  فرهنگی به آن زبان است. ترجمه آثار برجسته جهانی مهمترین بخش کار فرهنگی است. یکی از خصلتها و ویژه گیهای هورامان بکر بودن جغرافیای این منطقه است، متاسفانه از لحاظ وجود تبادل فرهنکی به همین میزان بکر است. بنابر این ضرورت دارد تا نویستدگان و فعالان زبان شیرین هورامی به ترجمه آثار فرهنگی بپردازند. خصوصا آثار فرهنگی ارزشمند در همه زمینه ها همانند کتاب ، فیلم، و ترجمه فیلم و کارتون برای سنین نوجوان و جوان.  خوشبختانه تا بحال کارهای خوبی صورت گرفته است. کتاب دیگر جورج ئورویل بنام «قەڵای حیوانات» توسط دوست ارجمندم آقای کورش امینی به هورامی ترجمه شده است. اینها کارهای بزرگی است که باید برای حفظ زبان و هویت ملی انجام شود. انشالا بتونیم آثار بزرگان دیگری همانند نیچه، کانت و اسپونزا را هم ترجمه کنیم.

کتاب و رمان ۱۹٨۴ که ترجمه نمودید دارای چه پیامی برای مخاطبان است؟

 همانطور که اشاره کردم این کتاب آگاهی بخش است. همه کتاب‌ها کم و بیش دارای این ویژه گی هستند اما کتاب ۱۹٨۴ به لایه درونی انسان یعنی ناخودآگاه نفوذ کرده و با شکافت لایه‌های درونی شناخت ایجاد می‌کند. هم به لایه درونی برتری طلبی، وحشیگری انسان که این خوی را با پرده‌ای از شعارهای زیبا و معطوف به آینده پوشانده و جنایات خود را توجیه می‌کند. از طرفی دیگر هم قربانی با مامور و مجری ستمگر همدست و همراه شده و با او همگام می‌شود. جامعه ما، نیاز به ژرف اندیشی و شناخت ویژه گی‌های درونی خود دارد. در مقدمه کتاب در خصوص چرای ترجمه کتاب توضیح داده‌ام که بخشی از آن را در اینجا ذکر می کنم:


وەڵینە:
نوسیەی و خولقناو ئەسەری بە زوانوو هەورامی سەرەکیتەرین هەرمانەنە پەی پارێزنای و پەرە پەنە دەی زوانەکەیما. ئارۆ ڕۆ نوسیەی سەختەن. چوون جە هەر بواریە و جە هەر جۆرە تایبەتمەندیە نووسیان. و ئەسەری گەورێ هەنێ دەسوو بەشەریوە. پێسە واچی یەک جە هەزاروو ئا چێوانە نوسیاینی من پێسە تاکی هەورامی نەوەنێنێموە.  ئێتر من چێش بنویسوو؟  خەڵڪوو لاو ئێمە هێشتای خاس ئا ئەسەرە گەورانە عال نمەشناسا. پێسە ڕۆمانەو نویسەرە نامدارەڪا و هەر پاسە نویسەرە گەوڕەڪا. پێسەو ئی نویسەروو قەڵاو حەیواناتی و ۱۹٨۴ یانی جۆرج ئورویڵ. بەس ئیمە نیازما هەن بە وانەی ئی کتێبانە بە زوانوو وێما. جە دنیاو ئاروینە ئێتر ئەنڐە چێو پەی نوسیای نەمەنەن کە نویسەرەکا کتێبێو منوویسا پێسەو “ئەرباب حەڵقەها” کە جە ئەدبیاتەنە نامدارەن بە ڕئالیسم جادووی(واقعیت جادوی). پاسە دیارەن بە بۆنەو نەبیەی بڕیە چێوا ڪە سەرەنج کێشوو وانەری بۆ نویسەرێ دەسشا بەردەن پەی جاڐو جەنبڵی! جە وینگاۆ منوە ئی نامەنیای (ڕئالیسم جادوی) هەڵە و غەڵەتەن. چوون جادوو هەرەقەتی نیەن و ئێنسانەکا وێشا مەخڵەتنا.  یام کتێبیە پێسەو “ئایاتی شێتانی” کە بە بۆنەو کێشیە سیاسی کە وەشش کەرد، فرەتەرین پێشوازیش چەنە کریا و ئیسەیچە هەر کێشە درێژەش هەن و مەردم فرەتەر تەژنێنی بواناشوە. پەی ئی جۆرە نوسیایچە ئێمە دەسما بینیان. و زاتما نیەن بنوسمێ ئەگەریچ بنوسمێ کەس نمەوینۆش و نموانۆش، چوون خەڵڪوو لاو ئیمە هێشتای هەر ڕوانەو وەنەیشا ڪەم دەنگەن. چوون هەنمێ  جە دلیڕاسەو خاورمیانەی و هێشتای نیازە ئەساسیەکاما بە باشی نەڪوتێنێ دەسما. یانی جلێ و واردەمەنی. و هێشتای سەقامما نەگێرتەن. جوانیە هەورامانی چا ڕۆەو وێش مشناسۆ مشیۆم گنۆ شۆنەو کاروو هەرمانێ پەی بە دەس ئاوردەی ئا نیازە سەرەڪیانە. وەختیەیچ ئاڐیشاش بە دەس ئاوردێ دیسان نمەتاۆو کتێو بوانۆوە چوون فێر نەبیەن. عەمریە شۆنەو کار کەردەیوە بیەن. ئەێزەن هەر کار مەکەرۆ تا ئا ڕوە ڕوەو دنیایوە بۆ. و ئی چەرخە هەر درێژەش هەن پێسەو گردیە کە هەمیشە دەورشەرە خۆلەش مەی.
دووهەم:
هەزاروو نوسەڐو هەشتاوو چوارم پەی چی هورگیڵناوە؟
بە نەزەرم وەنەی ڕۆمانیە پێسەو ۱۹٨۴ ئی دورە باتڵەیە مەماڕۆ . ئێژیا و ئەرزشوو ئی ڕۆمانێ هەن چاگەنە. و دیدگات جە بارەو ژیوای مەواڕۆ. ئێمە هەمیشە چەنی دەسەڵاتی زل‌هێزی چی وەڵاتەنە سەرووکارما بیەن کە حەز مەکەرۆ هەر چی چێوەن وەرش گێریۆ.  تا ئا یاگێ بتاوۆ ئی کارەشە کەردەن و مەکەرۆچ. دینیچ هەر ئا هەرمانێ مەکەرۆ. جیاوازی دینی و حکوومەتی چی باوەتوە ئانەنە کە حکوومەت بە چێوانیە جیا جە ئێنسانی وەرەش مەگیریۆ.  پێسەو پایەگای نزامیێ. ماموور، جاسووس،کەل و پەل نیزامی و بە کرها گێرتەی ئێنسانەکا وەرگیریشا مەکەرۆ. بەڵام دین بە شوردەی مەژگی و جە دەروونوە کۆنترڵ مەکەرۆ بە جۆریە کە ئینسان دایم چەنی وێش شەڕشەن. چێش کەرۆ چێش نەکەرۆ؟ ئینە حەرامەن ئینە حەراڵەن، خودٚا، قورعان، ڕەوایەت حەدیس و هەزاران چێوانیەتەری کە جە دەروونشەنە مەگژیا یۆوە. جوورج ئورویڵ گردوو ئیناشە چی کتێبەنە جەموە کەردێنێ. ئاڐو ئی کتێوەشە ساڵەو ۱۹۲۰ی نوسیەن. ۱۹۴۹ چاپش کەردەن. پیش بینیش کەردەن کە شەس ساڵی چیەو دماتەر بەشەرەکا چەنی مژیوا: چیروو دەسەڵاتیە دینی و زل هێزینە. کە هەم جە دەروونوە و هەم جە بەروە وەرشا مەگێرۆ.  وەختیە ئا کتێوەشە نووسیەن، کە سنعەت و ئەرتەش و دەسەڵاتی دیکتاتۆری خەریکو قەوی بیەی و زلوە بیەی بێنی. بەس واتەنش شەس ساڵێ تەر ئینە ژیوایمانەن. بڕێوە جە ساحیو نەزەرکا بیر و باوەڕشا ئانەن نوسیەی ئی کتێبە حەتم سەروو درۆس نەویەی ئا جۆرە دەسەڵاتا جە ئینگلیسەنە کاریگەریش بیەن. و ئەگەر ۱۹٨۴ نەویایا چا وەڵاتە پێسەو ئاڵمانی نازی و شەورەوی ئستالینی دەسەڵاتیە وەن‌مژ و دیکتاتور ئێ سەروو دەوری. بەڵام ئی کتێبە و ئاساریەتەری بی بائیسوو ئانەیە کە ئا ڕەوەندە نەلۆ وەروە. و جە ئێنگلیسەنە دەسەڵاتی دموکراتیک و پاشایەتی عامیانە پارێزیۆ.

نوشتن و خلق اثر به زبان هورامی مهمترین کاری است که برای حفظ و گسترش آن آن می‌بایست انجام داد. امروز نوشتن سخت است چرا که در هر زمینه‌ای که دست به قلم ببری آثاری زیاد و چشمگیری نوشته و خلق شده است. در همه حوزه‌ها کتاب وجود دارد و آثار بزرگی خلق شده است و من بعنوان یک هورامی زبان یک در هزار آن آثار را نخوانده‌ام. دیگه من چیزی برای نوشتن ندارم. مردم هنوز آثار بزرگ جهانی را نمی‌شناسند. همانند همین کتاب و همین نویسنده که از نویسندگان تراز اول قرن بیستم است. یعنی جورج ئورویل نویسنده همین کتاب و کتاب ارزشمند قلعه حیوانات.

الان چیزی برای نوشتن نمانده در همه زمینه ها کار شده و آثار بزری خلق شده اند. به همین دلیل نویسندگان کتابی می نویسند همانند ارباب حلقه‌ها که در ادبیات به رئالیسم جادوی شناخته می‌شود.(واقعیت جادویی) . اینطور پیداست که به سبب فقدان عنوان و موضوع جالب برای خواننده، نویسنده به جادو و جنبل پناه برده است. بنظرم همین عنوان غلطه. چرا که جادو وجود ندارد و ملت چه نویسنده و چه خواننده خود را گول می‌زنند. یا کتابی مانند آیات شیطانی. که به دلایل سیاسی جلب توجه نمود و فروش جهانی داشت. و الانم با حاشیه‌های سیاسی که ایجاد کرد فروشش ادامه دارد. همه کنجاکاوند که بخوانند در حالی که چیزی برای گفتن ندارد و همین کتاب ۱۹٨۴ از لحاظ ژانرها و زمینه های ادبی و روانشناسی خیلی ارزشمندتر از آن است. اما به دلیل تبلیغات و نگاه رسانه‌ها مردم تشنه خواندن آنها هستند. برای من هورامی نوشتن در این زمینه هم قفل است. چرا کە اگر هم بنویسیم مردم ما نمی‌خوانند. مردم ما هنوز در تامین نیاز اولیە خود عاجزند. یعنی در کف هرم نیاز اولیه «مازلو» مانده اند. (تامین خوراک پوشاک و سرپناه) جوان هورامی از روزی که خود را می‌شناسد باید بدنبال کسب و کار و درآمد باشد. وقتی به تمکن مالی هم رسید بازم کتاب نمی خواند چرا که عادت نکرده و یاد نگرفته که کتاب بخواند. یک عمر کار کرده و دویده، بازم تا آخر عمر این کار را ادامه میدهد. و به دور خود می چرخد یعنی در یک دور باطل اسیر و گرفتار است. خواندن کتاب ۱۹٨۴ این دور باطل را می‌شکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *