گۆڕان نیوز- یحیی صمدی به بهانه درگذشت احمد خلیلی فرد مجسمه ساز و نقاش برجسته کُردستانی در یادداشتی تحت عنوان «غروب در سپیده دم» به وضعیت هنرمندان و کم توجهی به این قشر پرداخته است که در ادامه متن کامل آن را میخوانید.
از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل…
سوالی در ذهن من و خیلی از شماها وجود دارد که هیچ وقت جوابی برای آن نداشته ایم و همیشه خود را از چنین موضوعی مبرا کرده ایم، سوال این است: چرا انسانها پس از مرگ، عموماً بیش از زندگی از نعمت احترام جامعه برخوردار میشوند؟ متاسفانه تعدادی از هنرمندان کُرد که از چهره های نامدار و تاثیرگذار در عرصه فرهنگ و هنر بودند برخی در غربت و برخی در فقر مطلق دارفانی را وداع گفتند و متاسفانه ما نیز سالها از آنها بی خبر بودیم و بعد از مرگشان بیادشان افتادیم…….چه خوب است که در حیات هنرمندان بفکرشان باشیم نه در حال مرگ به سراغشان برویم.
در ابتداء لازم است بگویم مرگ هنرمند بزرگی همچون استاد احمد خلیلی فرد برای بنده و خیلی از مردم و به ویژه اهالی فرهنگ و هنر مایه تاسف و تالم شد…شاید برخی از خوانندگان از فعالیت ها و آثار این مرحوم بی خبر باشند، اما این زنده یاد هنرمند ناشناخته ای نبوداما اینها باعث نمیشود که تکرار، داستان تکراری بیتفاوتی ما در دوران زندگی و غمزدگی ما پس از مرگ هنرمندان، نویسندگان و مفاخر و اشک ریختن بر حسرتهایی که با خود به دل خاک بردهاند، برایم آزاردهنده نباشد چون سالهاست با این وضعیت زندگی می کنم و مرگ مظلومانه خیلی از هنرمندان را بسیار از نزدیک دیده ام و هرچند اعتقاد دارم توجه به جایگاه و مقام ارزشمند اهالی فرهنگ و هنر مطلوب و مناسب مرتبط آن بعد از مرگشان نیز ضرورت دارد و باید از آثار و تجربیات آنها هم بهره برد و هم نام و یادشان را زنده نگه داشت اما گریه و زاری، افسوس خوردن ها و تجلیل های بعد از مرگ واقعاً جای نگرانی و بحث دارد و باید شیوه و رفتار دیگری با اهالی فرهنگ و هنر در زمان حیات داشت و حرف و من و خیلی از دلسوزان و به قول هنرمند پیشکسوت خوشنویسی، استاد محمد صابرصابر که همیشه این شعر را با خط عالی می نوشت و ورد زبانش بود: «کاشکی صاحب هنر را این گروه مُرده دوست، در زمان زندگانی، مُرده می پنداشتند».
برخی از مسئولان و متولیان این حوزه ها و جماعتی که مدعی حمایت از هنر و فرهنگ و علم و صنعت هستند در مناطق کُردنشین ایران و اقلیم کردستان عراق و کُردستان ترکیه و سوریه نیز، بسیار بیمعرفت هستند. وقتی با هنرمندان، نویسندگان و ادباء کاری دارند، دهها بار پیگیری می کنند تا کارشان انجام شود ولی در مواقع دیگر ماهها و سالها هیچکس حالشان را نمیپرسد. کسی زنگ نمیزند و بگوید فلانی الان حالت چطور است و چهکار میکنی؟ مشکلی نداری، اما بعد از مرگ همه حامی و طرفدار و جویای او می شوند و….( مراسم باشکوه بزرگداشت استاد احمد خلیلی فرد در سنندج با دلسوزی آقای امین مرادی در حوزه هنری را نمی شود فراموش کرد)بهانه دیگری که نگارش این یادداشت را قوت بخشید درگذشت زود هنگام هنرمند توانمند حوزه مجسمه سازی به ویژه نقاشی استاد احمد خلیل فرد بود که امیدوارم این نوشته تلنگری باشد برای همه ما و به ویژه متولیان تا شاید مرهمی باشد بر زخم هایی که در ادامه می خوانید.
استاد احمد خلیلیفرد هنرمند باسابقه نقاشی و مجسمه سازی که مدتی در بستر بیماری بود، صبح روز پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ماه دار فانی را وداع گفت و روز شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه در قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران طی مراسمی با حضوز مسولان و هنرمندان تشییع و تدفین شد.
زندهیاد استاد احمد خلیلیفرد متولد ۱۳۳۹ سنندج، دارنده مدرک کارشناسی نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا و کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه تربیت مدرس و عضو هیأت علمی دانشگاه سوره بود.زنده یاد احمد خلیلی فرد هنرمندی شایسته و توانا در عرصه هنرهای تجسمی ایران و کردستان بود و ازجمله مفاخر درخشان و صاحبسبک سپهر هنرهای تجسمی و خاصه هنر نقاشی بود که در طول حیات پربار خود، میراث هنری نفیس و ماندگاری را به یادگار گذاشت.
این زنده یاد لیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا و فوقلیسانس نقاشی دانشگاه تربیت مدرس است. این نقاش سنندجی و مدرس دانشگاه، عضویت هیئت علمی دانشگاه، عضویت انجمن هنرمندان نقاش ایران…عضویت موسسه توسعه هنرهای تجسمی، عضویت انجمن نقاشان +۳۰، مدرس دانشگاه سوره، علم و فرهنگ و هنر و معماری یزد، داوری چهارمین جشنواره هنرهای تجسمی(هنر جوان)، داوری جشنواره هنرهای تجسمی (پرتو حُسن)، عضویت در هیئت داوران هجدهمین دوره جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی جوانان حوزه هنری، حضور در هشتمین بیینال داکا (بنگلادش)، برنده مدال برنز و دیپلم افتخار از ترینال پاریس ۲۰۰۲، برنده جایزه و دیپلم افتخار هنر مقاومت سال ۱۳۸۷ را در کارنامه حرفهای وی دیده می شود و همچنین استاد پروازی دانشگاه هنر کرمان.
برنده جایزه دو دیپلم افتخار و مدال برنز از ترمینال فرانسه”پاریس”۲۰۰۲ برج لادوفانس.سوابق تحصیلی، عضو موسسه توسعه هنرهای تجسمی پایاننامههایتحت مشاوره/راهنمایی راهنمایی بیش از ۱۰۰ پایاننامه کارشناسی و پایاننامه عملی ارشد نقاشی در طی ۲۰ سال تدریس دانشگاهی مسئولیت های اجرایی یک دوره مدیریت گروه نقاشی دانشگاه سوره طراحی و ساخت و نصب تندیس میدانی “کوهنورد”. طراحی و ساخت و نصب تندیس شیخ شهابالدین سهروردی. همکاری با مراکز فرهنگی برپایی کارگاه در دانشگاه شولوخوف روسیه. برپایی کارگاه در کشور لبنان “بیروت”. برپایی کارگاه آموزشی در کشور ایتالیا “کارناوازه”. برپایی کارگاه در آفریقا “تونس”. حضور در دودوزه ترینال داکا مرکز بنگلادش. برپایی کارگاه در کشور چین. اجرای چندین نقاشی دیواری در تهران. داوری عضو شورای سیاستگذاری ..دبیری..داوری..چندین رویداد هنری دانشگاهی، استانی و کشوری برگزاری نمایشگاه پانزده نمایشگاه انفرادی و بیش از صد نمایشگاه گروهی داخل و خارج از کشور از دیگر افتخارات و فعالیت های این زنده یاد می باشد و گفتنی است که استاد احمد خلیلی فرد، دارای نشان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.البته علاقه استاد احمد خلیلی فرد به فرهنگ بومی کشورمان و اقوام ایرانی و به ویژه مردمان دیارش کردستان غیرقابل انکار بود. در آثار این هنرمند این ویژگی به وضوح نمایان است. مردها و زنانی با لباس های کوردی در حالی که در فضای روستا سازهای بومی به دست دارند و می نوازند، فضاهای زیبایی منطقه، حوادث و وقایع مردمان و عقاید آنان، تاریخ و آداب و رسوم کهن آنان فضای غالب کارهای خلیلی فرد را شامل می شود.
استاد خلیلی فرد با تاکید بر لزوم حفظ فرهنگ بومی، می گفت امروزه، فرهنگ جهانی در همهجا رسوخ کرده و مستتر شده است. رسانهها کاری کرده اند که ویژگیهای فرهنگی در همه کشورها به هم نزدیک شود؛ بدین ترتیب عکس یک جوان کُرد امروزی با عکس یک جوان در گوشه دیگری از جهان، در بسیاری از جهات شبیه هم هستند.با این همه استاد احمد خلیلی فرد همیشه در آن احوالی بود که هنوز فرهنگ جهانی همه را در بر نگرفته و به تعبیر خود او فرهنگ ما را نبلعیده بود. در توضیح چنین نگاهی می گفت: «اینجاست که من دارم به این خلوص و زیباییها میپردازم و به خودم و دیگران یادآور میشوم ما ایرانیها و کُردها و … دارای ویژگیهای خاص خود هستیم؛ البته نه اینکه از دیگران برتر باشیم اما آنها از ویژگیهای فرهنگی ما بهره میگیرند ولی خود ما به آنها بیتوجهیم.»چنین رویکردی در آثار خلیلی فرد به وضوح نمایان بود؛ از پوشش شخصیتهای تابلوهایش گرفته تا ساز ایرانی و المان های کُردی و ثبت و به تصویر کشیدن زیبایی های کردستان، رنج ها، امیال و آداب و رسوم کهن و ارزشمند دیارش.ساز در آثار این هنرمند از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ چنانچه در بسیاری از کارهای او زنان یا مردان را در حال نواختن فلوت، دف و تار و سه تار می بینیم. دیگر المان تکرارشونده در نقاشی های خلیلی فرد اسبهای سپیدی است که گاه به تعداد بسیار در کنار شخصیتها دیده میشوند.
استاد احمد خلیلی فرد به معنای واقعی کلمه یک هنرمند بود و هست، او دارای ویژگیهای منحصر به فردی بود که این هنرمند را از دیگران متمایز می کرد.اما خالق نقاشی اسب ها و ماهی ها غریب بود و غریبانه هم آسمانی شد و هرچند تعدادی از هنرمندان بزرگ این دیار و دلسوزان تلاش کردند که پیکرش را برای تدفین به دیارش بازگردانند اما متاسفانه به دلایلی میسر نشد و انجمن تجلیل از هنرمندان کردستان و هیات امناء قطعه هنرمندان سنندج نیز برای تدفین در این قطعه پیگیری کردند اما قسمت نشد پیکرش به زادگاهش بازگردانده شود آنها معتقد بودند آرامگاه وی در هیاهوی غربت و قطعه بزرگ هنرمندان تهران غریب می ماند.
نقاش و مجسمەسازی کە پس از سالها نبرد ِخاموش با سرطان، خیلی زود دنیای هنر را ترک کرد و همه ما را از دیدن بیشتر آثاری که می توانست بازهم از لحاظ کیفیت و کمیت بی نظیر باشد محروم کرد و تنهایمان گذاشت و مرگ او به قول یکی از اساتید واقعاً غروبِ صبحِ نگاه یک هنرمند بود و با این همه تجربه و توانایی بیماری امانش نداد چون درخت پر ثمر هنرش همچنان پربار و پر میوه بود و فقدانش غروبی بود در سپیده دم. اما در هیاهوی پایتخت غریبانه زیست و غریبانه هم پَر کشید که امیدوارم نام و آثقارش غریب نماند. نامش مانا و روحش شاد.یحیی صمدی/١٧ ارببهشت ١۴٠٢