گۆڕان نیوز- شعری به پاس پرستاری دلسوزانه مادرم در دوران بیماریم
هنگامه الوند «فریاد»
«به نام خدای مادر»
تمام روزهای درد و تنهایی
تمام لحظه های غم
تمام وقت بیداری و وقت گریه و زاری
تمام طول شب های سیاه حزن
تمام قطره های اشک بی تابی
تمام آه و زجر من ز ناکامی
تمام خاطرات تلخ آن روزهای شیمایی
تمام آن همه بی مهری اقوام
تمام حرف ها و طعنههای زهر نزدیکان
تمام بی وفایی های همکاران
تمام بی محلی های همسایه
تمام یادهای دلهره، رنج و عذاب سخت بیماری
تو بودی در کنار من فقط مادر
دعای خیر تو به حضرت عباس
شفا شد بر تن رنجور من مادر
تو تنها یادگار لحظههای پر ز درد من
تو گشتی تکیه گاه من ، که بر خیزم
دوباره جان بگیرم از خدا، مادر
تو مثل یک فرشته قدرتم دادی
منی که مرده بودم بال و پر دادی
ز جان خود گذشتی، روح به من دادی
شب و روزت کنار بسترم ماندی
به من تو زندگی دادی
طبیب و دارو و درمان کجا بودند؟ چون بودی
خدا اسباب فراهم کرد، تو اصل سبب بودی
تو در هنگامهی محنت ای مادر
مرا بار دگر زاییدی و جانی دگر دادی
سپاس از بودنت از ماندت از اینهمه زحمت
فدای چشمهای اشکبار تو
فدای تک تک موی سفید تو
فدای دستهای پر چروک تو
فدای قامت خم گشته زیر بار تنهایی
فدای مهر بی پایان و صبر تو
فدای آن دل پر غصهات مادر
تو را من دوست دارم گر چه چیزی نیست در اندازه ی عشقت
خدا دستت بگیرد دست گیر من
خدا عمرت فزون سازد برای من
که زیر سایه ات باشم
خدا را شکر ، خدا را صد هزاران شکر
شکر بر این نعمت، بر این رحمت، بر این مادر
دوشنبه ۴ دی ماه ۱۴۰۲