گۆڕان نیوز- استاد شیرکو بی کس سخنگوی رنج، از شعرای معاصر و نامدار کُرد که شهرتی جهانی دارد و مجموعه های شعری ماندگار و زیبایی از وی به جای مانده است و آثاری دارد برای همیشه، کرد و غیر کُرد هم ندارد، اشعاری بی‌نظیر که جهان ادبیات باید به آن افتخار کند.

گۆڕان نیوز- استاد شیرکو بی کس سخنگوی رنج، از شعرای معاصر و نامدار کُرد که شهرتی جهانی دارد و مجموعه های شعری ماندگار و زیبایی از وی به جای مانده است و آثاری دارد برای همیشه، کرد و غیر کُرد هم ندارد، اشعاری بی‌نظیر که جهان ادبیات باید به آن افتخار کند.

استاد « شێرکۆ بێکەس» شاعری بزرگ، توانمند، با اندیشه و با احساس بوده و هست چون وقتی اشعارش پویا و زنده و با احساس هستند باید قبول کرد که فقط جسم شاعر مرده و اندیشه و فکر و آثار او با وجود این همه شعر زیبا و ماندگار مردنی نیستند و نخواهند مرد و تا روزی شعر و ادبیات هست و کُرد و زبان کُردی هست شێرکۆ و امثال شێرکۆ خواهند بود.

قصیده «دره پروانه‌ها» و… بخش زیادی از اشعار کوتاه او جاودانه‌اند. اثر “ماه و دریا” ی شیرکو شعری است برای همیشه، کرد و غیر کُرد هم ندارد، شعری است بی‌نظیر که جهان ادبیات باید به آن افتخار کند و از این دسته از اشعار و خلق این لحظات ناب در کارهای شیرکو بی‌کس کم نیستند.

شێرکۆ بێکەس (بی کس) فرزند فایق بیکه س از شعرای معاصر و نامدار کرد که شهرتی جهانی دارد و مجموعه های شعری ماندگار و زیبایی از وی به جای مانده است در سال ۱۹۴۰ میلادی (۱۳۱۹ هجری شمسی) در شهر سلیمانیه به دنیا آمد. پدر وی فایق بیکەس از شعرای بزرگ کرد بود،  وی که به دلیل بیماری سرطان وخامت اوضاع جسمانی اش سال ۱۳۹۱ هجری شمسی به سوئد اعزام شده بود در ۱۳ مرداد سال  1392 در بیمارستان کارولینزا استکهلم این کشور درگذشت و چند روز بعد به اقلیم کردستان عراق منتقل و طی مراسم باشکوهی در ۲۱ مرداد ماه همان سال در زادگاهش شهر سلیمانیه و بنابه وصیتش در پارک آزادی به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی.

بخشی از وصیت نامه شێرکۆ بێکەس به این شرح است: “نمی‌خواهم در هیچکدام از تپه‌ها و گورستان‌های مشهور شهر به خاک سپرده شوم. اول به خاطر اینکه جای خالی ندارند و دوم اینکه من جاهای شلوغ را دوست ندارم. من می‌خواهم اگر شهرداری شهرمان اجازه دهد پیکر مرا در جوار تندیس شهدای ۱۹۶۳ سلیمانی به خاک بسپارند زیرا فضای آنجا لذت بخش تر است و نفسم نمی‌گیرد.” این شاعر بزرگ کُرد در وصیت نامه اش افزوده است: “من دوست دارم پس از مرگم نیز همدم همشهریان و صدای موسیقی و رقص و زیبایی‌های این پارک باشم.  کتابخانه و دیوانهای اشعار و عکس‌هایم را نیز به کنار مزارم ببرید. یک کافه تریا و باغچه‌ای کوچک هم در نزدیکی مزارم درست شود تا شاعران، نویسندگان و دختران و پسران عاشق به بهانه آن مهمان من باشند. دوست دارم از حالا این صحنه ها را مانند یک رویا ببینم”.

شێرکۆ بێکەس همچنین عنوان کرده است: “می‌خواهم همزمان با صدای دلنواز آواز مقام الاویسی ماموستا علی مردان و سرود «خدایا وطن را آباد کن» و درحالیکه پیکرم در پرچم اقلیم کردستان پیچیده شده به خاک سپرده شوم.

او در ۱۷ سالگی اولین مجموعه‌ی شعرش را با نام «مهتاب شعر» منتشر کند که با توفیق زیادی مواجه می‌شود.  شیرکو بی‌کس در کنار ناظم حکمت تبعیدشده و محمود درویشِ ستم‌دیده‌ی فلسطینی قرار می‌گیرد چون ضمن داشتن توانایی سردن شعر هم در محتوا و هم در فن و داشتن زبانی خاص و ساده و شعری، تعهد انسانی ویژه در برابر مردم خودش و دیگر ملت های مظلوم هم داشت و درد و رنج و مصائب ملتش را هنرمندانه بیان می کرد و آن را به گوش جهانیان رساند و این مهم موجب شده وی جدایی از اینکه یک شاعر ملی کرد محسوب می شود به عنوان چهره ای در سطح جهانی مطرح باشد و این از علل بزرگی این شاعر عاصی است.  به بهانه دهمین سالگرد درگذشت این هنرمند و شاعر بزرگ کُرد بخشی از زندگی و تعدادی از اشعارش تقدیم علاقمندان و مخاطبان می شود.

استاد شێرکۆ بێکەس کودکی اش را چنین توصیف می کند: “کودکی من چون چمنی است بی آفتاب و یا چهره ای که هرگز لبخندی به خود ندیده است من از همان آغاز دوران کودکی، زندگی ام را با فقر و تنگدستی و با غم از دست دادن نزدیکترین کس من، پدرم آغاز کردم” .  در سال ۱۹۶۸ اولین مجموعه شعر شیرکو به نام (مهتاب شعر) در بغداد منتشر شد و از آن زمان تاکنون ده ها مجموعه شعر-چندین نمایشنامه ی منظوم و ترجمه های زیادی مانند (عروسی خون) اثر “لورکا” و (پیرمرد و دریا) نوشته ی “ارنست همینگوی” به زبان کردی از وی به چاپ رسیده است.

در سال ۱۹۷۰ به همراه عده ای نویسنده و شاعر گاهنامه ادبی (روانگه) را منتشر کردند. سپس به همراه عده ای از شعرا و نویسندگان در بغداد اولین فراخوان ادبی روانگه (دیدگاه) را منتشر کرد که فراخوانی برای نوگرایی در ادبیات کردی تلقی می شد. در سال ۱۹۸۸ از سوی انجمن قلم سوئد جایزه ی توچولسکی (Tucholsky) به وی اعطا شد. وی از سال ۱۹۸۷ تا سال ۱۹۹۲ به دلیل مشکلات سیاسی در سوئد زندگی کرد ولی پس از آن به کردستان بازگشت.

گلچینی از اشعار وی به برخی از زبان های زنده دنیا از جمله (انگلیسی، آلمانی، فرانسه وی، ایتالیایی، سوئدی، ترکی، نروژی، عربی و فارسی و… ) ترجمه شده است وی قلم توانایی در نثر نویسی داشت.

شێرکۆ بێکەس از سال ۱۹۹۸ تاکنون در کتابهای ادبی مدارس آمریکا و کانادا به عنوان شاعر کُرد معاصر معرفی شده و نمونه هایی از اشعار وی در این کتب منتشر شده و برای دانش آموزان شرح داده شده است. در سال ۱۹۹۸ به همراه چند شاعر و روشنفکر (انتشارات چاپ و نشر سه‌ردم) در شهر سلیمانیه را تاسیس کرد. شیرکو بیکه س بیش از ۳۰ کتاب شعر را به چاپ رسانده است. نامبرده در سال ۲۰۰۱ از سوی مرکز چاپ و اطلاع رسانی (خاک) موفق به کسب جایزه پیرمرد شاعر شد. سخت کوشی و پیگیری این شاعر جهانی در سیطره فرهنگ، ادبیات و شعر کردی به او شخصیتی غول آسا و عاصی بخشیده است. شاعر چیره دست فارس زبان سید علی صالحی سالها پیش شیرکو بی‌که س را امپراتور شعر دنیا نامیده است.  ماموستا شیرکو بی‌کس از شاعران بزرگ کُرد که به عنوان «امپراتور شعر دنیا» لقب داشت، جزو شاعران نسل دوم کردستان عراق و از هم نسلان عبدالله په‌شیو، لطیف هلمت و رفیق صابر است.

شیرکو بی‌کس پر کار و خستگی ناپذیر که بیشتر به مفهوم ادبی جهانی در اذهان اهل فن جایی گرفته است و با آنکه در نقد، داستان و ترجمه توانای‌هایی در خور و شایسته بود، اما کار شعر، سرنوشت محوری قلم او را رقم می‌زد.

مامۆستا شێرکۆ بێکەس سال‌ها از راه ادبیات و سرودن شعر به مبارزه علیه رژیم صدام حسین پرداخت. سختکوشی و پیگیری این شاعر جهانی در سیطره فرهنگ، ادبیات و شعر کوردی به او شخصیتی غول آسا و عاصی بخشیده است. آثار شیرکو غنی و بسیارند، در سال ۱۹۶۸ میلادی نخستین مجموعه‌ شعر وی با عنوان «درخشندگی شعر» منتشر شد و صاحب آثاری چون آئینه‌های کوچک، بامداد، من عطشم را با آتش فرو می‌نشانم، کاوه‌ آهنگر، سپیده دم، پیرمرد و دریا، دو سرود کوهی، رودخانه‌ها، عقاب، کجاوه گریه‌ها، صلیب و مار و روزشمار شاعر و مجموعه مقالات، ترجمه‌ها و غیره است.

شیرکو بی‌کس همانطور که در سطور بالاتر اشاره شد در سال ۸۸-۱۹۸۷ میلادی از دست «انگوار کارلسن» نخست وزیر سوئد جایزه جهانی «توخولسکی» مدال افتخار در ادبیات را دریافت کرد و همچنین در فلورانس ایتالیا، بزرگترین انجمن مدنی به او لقب «همشهری» داده است. برخی از اشعار او انتخاب شده و در کتاب‌های درسی چند کشور برای تدریس گنجانده شده است.

وی با استاد «احمد شاملو» شاعر پیشرو، نامدار و ماندگار ایرانی دیدار داشته و احمد شاملو برخی از آثار وی را دیکلمه و منتشر کرده است. استاد شیرکو بی‌کس در ایران نیز چهره نام آشنایی محسوب می شود و خیلی از اهالی ادب و فرهنگ آثار وی را مطالعه کرده اند و طرفداران زیادی هم دارد. شیرکو بی کس بعد از استاد عبدالله گوران، یکی از شارحان و معماران پیشرو شعر آزاد کُردی است. استاد شیرکو بی‌کس هر چند وابستگی به احزاب و گروههای فعال سیاسی کُرد را داشت اما از راه ادبیات و سرودن شعر به مبارزه علیه ظلم و زور روا شده به ملت کُرد پرداخت و سالها در این زمینه به فعالیت پرداخت که می توان به مبارزات او در این مهم بر علیه رژیم فاسد و اشغالگر بعثی صدام حسین و سرودن شعر برای شخصیتهای مبارز کُرد و شهیدان این راه اشاره کرد.

شیرکو بی‌کس در جامعه فرهنگی کُرد، هموزن احمد شاملو در پهنای ادبیات معاصر فارس می باشد و بی‌شک مانند حلقه‌ای گره خورده در زنجیره‌ی خدایگان تاریخ ادبیات دنیا چفت شده است، خدایگانی مانند: لورکا، محمود درویش، نرودا، ریتسوس، داستایوسکی، شاملو، جبران خلیل و… که چنان بتی ستودنی در معابر استوره‌ای ملل دنیا جاودانه خواهند ماند.

سه شعر کوتاە شێرکۆ بێکەس

*تن فروش”

تن فروشی

در خیابان اصلی شهر

 دامنش را بالا ڪشید و فریاد زد

 من فقط تن خودم را می فروشم

تنها خودم و بس.

اما

در همین خیابان میبینمشان

ڪسانی هستند ڪه

 تن ڪوه و تن دشت و تن باغچه،

تن خورشید و باران را فروخته اند و

 بدون شرمساری

بر روی ڪرسی شرافت این سرزمین نشسته اند.

” *بوسه‌های شیرین”

کبک که می‌میرد

آوازهایی از خود برای کوه بر جای می‌گذارد

زنبور که می‌میرد بوسه‌هایی شیرین از خود برای باغ بر جای می‌گذارد

 طاووس که می‌میرد چند پر رنگین از خود برای گلدان بر جای می‌گذارد

 آهو که می‌میرد مشک از خود بر جای می‌گذارد

 من که بمیرم چند شعر تازه و زیبا از خود برای وطن (کردستان) بر جای می‌گذارم.

*………

من چە میخواستم از سرزمینم

بە غیر از تکەای نان

گوشەای امن

جیبی با حرمت

 کمی آفتاب آرام

 بارانی از عشق

پنجرەای باز کە آزادی و عشق بە من دهد

من چە میخواستم از این بیشتر و بهم نداد!

برای همین

نیمه شبی

 دروازەاش را شکستم و بیرون رفتم

برای همیشە رفتم.

تهیە و تنظیم: یحیی صمدی/سنندج

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *