
گۆڕان نیوز- کتاب شاهنامه مثنویای حماسی است که گویی مهمترین سند عظمت زبان فارسی محسوب میشود. از این منظومه چهل و هشت هزار بیتی [یا پنجاه هزار و اندی بیتی برخی از چاپها] تصحیحهای متعددی چون چاپ مسکو، لندن، هند، فریدون جنیدی و جلال خالقی مطلق صورت گرفته است.
یکی از عیبهای شاهنامه چاپ مسکو ابیات الحاقی متعدّد آن است. چنانکه در تصحیح فریدون جنیدی از شاهنامه بسیاری از ابیات فردوسی پذیرفته نشده و شاهبیتی مثل: «توانا بود هر که دانا بود / ز دانش دل پیر برنا بود» نیز از اشعار الحاقی شمرده شده است. از این رو برخی بر این شیوه جنیدی اعتراض کرده و کار وی را غیرعلمی و عملی صرفا ذوقی خواندهاند. لذا شاید بتوان بهترین تصحیح صورتگرفته از این شاهکار جهانی را متعلّق به دکتر جلال خالقی مطلق دانست. تصحیحی که به تصدیق اهل نظر دقیقترین و علمیترین کاری است که تاکنون انجام شده است.
دکتر ریاحی در کتاب خواندنی «فردوسی» مینویسد: مصحح دانشمند دکتر خالقی، همه عمر خود را وقف این حماسه ملّی کرده و با جستوجو در کتابخانههای عالم، ۴۵ نسخه از کهنترین و معتبرترین نسخههای شناختهشده را برای خود گرد آورده است که دو نسخه فلورانس «نسخه اول ۶۱۴ هجری» و نسخه موزه بریتانیا «نسخه دوم ۶۷۵ هجری» اساس کار وی در این تصحیح است. به عنوان نمونه بیت مشهور: میازار موری که دانه کش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است که در بوستان سعدی نیز آمده است، خالقی مطلق شکل اصیل آن را در کهنترین دستنویسها چنین یافته است: «مکش مورکی را که روزی کش ست / که او نیز جان دارد و جان خوش ست» تردیدی نیست که صورت معروف بیت امروز در مذاق ما دلنشینتر است. موسیقی گوشنوازتری دارد. به همین دلیل هم کاتبان باذوقِ متأخّر در شعر فردوسی دخل و تصرّف کردهاند. اما چه میتوان کرد؟ به گواهی کهنترین دستنویسها فردوسی «مکش مورکی» گفته است و ما حق نداریم ذوق امروزی خود را بر گفته هزار سال پیش فردوسی تحمیل کنیم. فریدون جنیدی نیز در «پیشگفتاری بر ویرایش شاهنامه فردوسی» میآورد: کار استاد خالقی مطلق [که سیوشش سال به طول انجامیده است] ارزندهترین کاری است که تاکنون در زمینه شناخت شاهنامه به انجام رسیده است.
وطنپرستی فردوسی
فردوسی بر وطنپرستی اصرار داشته: «دریغست ایران که ویران شود / کنام پلنگان و شیران شود / همه سر به سر تن به کشتن دهیم / از آن به که گیتی به دشمن دهیم» به تمجید موبدان و بسیاری از پادشاهان مبادرت ورزیده و اینگونه به ستایش سلطان محمود غزنوی میپردازد: «جهان آفرین تا جهان آفرید / چُنو شهریاری نیامد پدید / چو کودک لب از شیر مادر بشست / ز گهواره محمود گوید نخست / به ایران همه خوبی از داد اوست / کجا هست مردم، همه یاد اوست»
این شاعر بزرگ و حماسهسرای ایرانی بهطور مکرّر در شاهنامه از واژه هیون و هیونی [شتر و شترِ بزرگ و شترِ تندرو] استفاده کرده، به رسم سر بریدن ایرانیان در جنگ اشاره نموده و از زبان رستم اینچنین به نکوهش زنان میپردازد: «کسی کو بود مهتر انجمن / کفن بهتر او را ز فرمان زن / سیاوش ز گفتار زن شد به باد / خجسته زنی کو ز مادر نزاد» فردوسی از دروغ گفتن رستم به سهراب در جهت غلبه کردن و فریب دادن او در جنگ سخن گفته و در اعتراض به فیلسوف و عدم ایمان او میآورد: «ایا فلسفهدانِ بسیار گوی / بپویم به راهی که گفتی مپوی / سخن هر چه با هستِ توحید نیست / به ناگفتن و گفتنِ او یکیست»/ میثم موسوی