
در هر گوشه از این سرزمین، در هر کوه و دشتی، قصههایی ناگفته از عشق به طبیعت پنهان شده است. اما در قلب کوه آبیدر، داستانی با شعلهها آغاز شد و با خاکستر به اوج رسید؛ روایتی از فداکاری بینظیر که واژهها از توصیفش ناتواناند.
در دوم مردادماه سال ۱۴۰۴، حادثهای غمانگیز در ارتفاعات کوه آبیدر، سه فعال محیط زیست به نامهای «حمید مرادی»، «چیاکو یوسفینژاد » و «خبات امینی» را از ما گرفت. با پرکشیدن این سه ققنوس، جامعه طبیعتدوستان در بهت و اندوهی عمیق فرو رفت.
آسمان در سوگ آنها گریست و زمین زخمی شد؛ نه فقط برای از دست دادن پیکرهایی چند، بلکه برای از دست دادن عشقی پاک که در هر قدمشان جریان داشت. آنها آمدند تا با جان خود، درختی را از شعلهها نجات دهند، نسیمی را از بوی خاکستر رها سازند و به حیات آبیدر، جان دوبارهای ببخشند.
آتش رقصید، اما نتوانست یاد آنها را بسوزاند. خاکستر شدند، اما در آغوش همان زمینی که دوستش داشتند، آرام گرفتند. زمین از خاکسترشان، از عشقشان و از فداکاریشان، دوباره جوانه خواهد زد.