یوسف اسدی کمدین

گۆڕان نیوز – خنده و کمدی، از منظر فلسفه و جامعه‌شناسی، تنها پدیده‌های روان‌ شناختی یا سرگرمی نیستند، بلکه به مثابه‌ی ابزارهایی فرهنگی و اجتماعی برای «مقاومت»، «انتقاد» و «بازتاب» ساختارهای قدرت عمل می‌کنند.

خنده و کمدی، از منظر فلسفه و جامعه‌شناسی، تنها پدیده‌های روان‌ شناختی یا سرگرمی نیستند، بلکه به مثابه‌ی ابزارهایی فرهنگی و اجتماعی برای «مقاومت»، «انتقاد» و «بازتاب» ساختارهای قدرت عمل می‌کنند.
فیلسوفانی چون هربرت مارکوزه و میشل فوکو به کمدی به عنوان یکی از عرصه‌های مقاومت فرهنگی در برابر سلطه اشاره کرده‌اند؛ جایی که طنز، به رغم ظاهری سبک و مفرح، نقشی رادیکال در نقد نابرابری‌ها و تابوهای اجتماعی ایفا می‌کند.
در این میان، کمدین‌های بزرگ جهان، نقش‌هایی چندوجهی و پیچیده دارند که فراتر از خنده‌دار بودن است.
چارلی چاپلین، با زبان بدن و چهره‌ی غمگین در فیلم‌هایی چون «دیکتاتور بزرگ» و «عصر جدید»، توانست به‌طور بی‌کلام و جهانی، واقعیت‌های تلخ جنگ، فقر و ظلم را به تصویر بکشد. او با خلق نماد «آدمک کوچک» در برابر ساختارهای عظیم قدرت، عملاً فلسفه‌ی انسان‌ دوستی و مقاومت را در قالب طنز عرضه کرد. اهمیت چاپلین در این است که خنده را به ابزاری برای آگاهی‌بخشی و فراخوان به تغییر بدل کرد، نه صرفاً وسیله‌ای برای فراموشی دردها.
جورج کارلین، نمونه بارز دیگری است؛ او که به عنوان کمدینی نخبه و منتقد اجتماعی شناخته می‌شود، واژه‌ها را چون سلاحی برای افشای تناقضات نظام سرمایه‌داری و ساختارهای سرکوبگر سیاسی به کار گرفت. در آثار کارلین، طنز هم‌زمان سطحی و عمیق است: هم باعث خنده و سرگرمی می‌شود و هم به نقد عمیق جامعه و قدرت می‌پردازد؛ چیزی که فوکو آن را «میکروپولیتیک‌ یا میکروریزندگی قدرت» می‌نامد، یعنی قرار گرفتن در موقعیتی که قدرت را از پایین و از طریق طنز به چالش می‌کشد.
مستر بین (روان سباستین اتکینسون)، نمونه‌ای جالب توجه از کمدین «بدون کلام» است که توانست با زبان جهانی طنز، مرزهای فرهنگی و زبانی را بشکند. محبوبیت جهانی مستر بین به مثابه نمادی از خنده‌ای است که فراتر از کلمات می‌رود و نشان می‌دهد که کمدی، حتی در قالب ابژکتیو و ساده‌ترین حرکات، می‌تواند پیوندی عمیق میان مردم سراسر جهان ایجاد کند. دولت‌ها و ملت‌های مختلف، با احترام و سرمایه‌گذاری بر این گونه شخصیت‌ها، ارزش فرهنگی و اجتماعی طنز را به رسمیت می‌شناسند و از آن در ساخت هویت ملی و نرم‌افزار اجتماعی بهره می‌برند.

در کشورهای پیشرفته و جوامع باز، کمدین‌ها از چهره‌های شاخص فرهنگی و سیاسی‌اند که علاوه بر نفوذ هنری، قدرت تأثیرگذاری اجتماعی و سیاسی فراوانی دارند. این هنرمندان، چه در قالب شوهای تلویزیونی، چه استندآپ کمدی و چه فیلم‌های سینمایی، به عنوان «آینه‌های انتقادی» جامعه عمل می‌کنند که می‌توانند بدون خشونت و با طنزی زیرکانه، حساس‌ترین مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را مطرح سازند.
بسیاری از دولت‌ها، این نقش حیاتی را شناخته و به حمایت از کمدین‌ها می‌پردازند. در آمریکا و اروپا، کمدین‌های مطرح اغلب به عنوان چهره‌های تأثیرگذار اجتماعی شناخته می‌شوند که حتی در تصمیم‌سازی‌های سیاسی غیررسمی حضور دارند. آنها به عنوان «گفتگوگران اجتماعی» و «مدافعان فرهنگ نقد» به رسمیت شناخته شده‌اند و امکان دارند در عرصه‌های گسترده‌ای از فرهنگ عمومی تا سیاست، تأثیرگذار باشند.
در مقابل، فقدان چنین نگرشی در بسیاری از جوامع به محدود شدن خلاقیت و اثرگذاری کمدین‌ها می‌انجامد و طنز را صرفاً به سرگرمی سطحی تقلیل می‌دهد. در این حالت، جامعه نه تنها از نقد و بازاندیشی محروم می‌ماند، بلکه بخشی از ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی خود را نیز از دست می‌دهد.

رضا عطاران، مهران مدیری، سعید آقاخانی، اکبر عبدی و ..، از شناخته‌شده‌ترین کمدین‌های معاصر ایران، با بهره‌گیری از زبان ساده، بازیگری دقیق و نگاهی هوشمندانه به مسائل روزمره مردم، توانسته اند طنزی بسازند که هم خنده‌دار است و هم نقدهای زیرپوستی اجتماعی را منتقل می‌کنند.
این توانایی ها در پیوند دادن طنز با واقعیت‌های تلخ زندگی، باعث شده تا مخاطبان گسترده‌ای از اقشار مختلف جامعه را جذب کنند و کمدی را به ابزاری برای آگاهی‌بخشی و همدلی بدل سازد.
در کردستان نیز، به‌ویژه در فضای فرهنگی کردستان، نمونه‌ای شاخص کم نیستند که با زبان مردم و برای مردم طنز می‌آفرینند.
یوسف، اسدی ( غلام ) یکی از محبوب ترین آنان است که مرز میان خنده و نقد را به زیبایی درمی‌نوردد و نشان می‌دهد کمدی، فراتر از صرفاً سرگرمی، می‌تواند درمانی برای دردهای پنهان جامعه باشد.
چرایی دور ماندن کمدین‌های اثرگذار از تلویزیون و رسانه‌های رسمی به سیاست های غلط رسانه برمی‌گردد.

با وجود اهمیت اجتماعی و فرهنگی کمدین‌ها، متأسفانه بسیاری از این هنرمندان به‌ویژه در ایران و کردستان و شاید در دیگر استان ها، به‌طور سیستماتیک از تلویزیون و رسانه‌های رسمی دور نگه داشته می‌شوند. این فاصله ناشی از بی‌توجهی مسئولان فرهنگی، سلیقه‌های بسته و محافظه‌کارانه و نبود سیاست‌های حمایتی مدون است.
تلویزیون غالباً به دنبال محتوای کم‌ تنش و «بی‌خطر» است که طنز انتقادی و اجتماعی را حذف یا محدود می‌کند.
این محدودیت‌ها نه تنها موجب کمرنگ شدن نقش اجتماعی کمدین‌ها می‌شود، بلکه به تضعیف ظرفیت جامعه در نقد و بازاندیشی می‌انجامد. اگر بخواهیم کمدی بتواند نقشی مؤثر و تحول‌ساز داشته باشد، لازم است فضای باز، امن و حمایت‌شده‌ای برای آن فراهم شود.

کمدی و کمدین‌ها «حاملان معنای انسانی» هستند. جامعه‌ای که به آنان ارزش ندهد، بخشی از توان تحلیلی و انتقادی خود را از دست می‌دهد و از مسیر رشد و تحول فرهنگی باز می ماند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *