نوروز کردستان

نوید بخت بهروزی

جهان خرم شد از ناز نسیم صبح نوروزی

به صحرا شو کزین دامن زر و گوهر بیندازی

برآمد نغمەی بلبل ز هر سو شاخەی گل را

که من این خرقه می سوزم به شکر ختم جانسوز

بیا ساقی و در جامم شرابی ارغوانی کن

که هاتف مژده آورد از نوید بخت بهروزی

رها کن پند صوفی را که طرفی بر نبست از دم

قرین با جمع مستان شو که هر دم رمزی آموزی

بر آی از مشرق و خاور به نور مستی آذر کن

که با خورشید هر ساغر توان بحری برافروزی

 چو مرد آتشین مرکب، به ظلمت بر هجوم آور

شب یلدا نپاید با طلوع نور امروزی

به در کن از تن این ژنده پلاس پار و پارینه

به حسن یوسف آن زیبد که رختی تازه بهروزی

به فردا روز خود راشد امید عیش اگر جویی

سزد امروز اگر شویی سر از افکار دیروزین

نوروز

هنگام که می شود جهان نو

آن روز خجسته هست نوروز

پس روز خود هر چه هست نو کن
تا جان تو تازه گردد هر روز

راه و روشی دگر کن آغاز

بیهوده مرو طریق جانسوز

 ز اندیشه کهنه بر حذر باش

 تا از تو جهان شود نو امروز

با پردگیان جهل بستیز

خورشید وجود خود برافروز

 فردای تو از تو روشن آید

بردار ز خود حجاب دیروز

تابنده بر اوج آسمان باد

بختت همه ساله همچو امروز

اثر داریوش راشد نسب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *