
گۆڕان نیوز- رسانهها از بدو پیدایش تا حال نقش خویش را در روند معرفی سرزمینی، آگاهیبخشی جامعه و تعالی اندیشه بهزعم دانش و تجارب رسانهای خویش ایفا نموده و باتکیهبر سرمایههای خویش به حیات خویش ادامه دادهاند، هرچند در این مسیر نیز با چالشهایی مواجه گردیدهاند.
باارزشترین سرمایه برای نهاد رسانه، اعتماد عمومی است. این مهم زمانی حاصل و ادامه مییابد که سه اصل صحت، دقت و سرعت، اساس کار رسانه باشد.
صحت در کار رسانهای یعنی تا زمانی که به تمام جوانب و چونوچرایی یک فرآورده ارتباطی اطمینان نداری، از ارسال آن روی خروجی خودداری کن، و دقت یعنی ملاحظه همه ابعاد کار و دروازهبانی صحیح و جامع، و سرعت انتشار محتوای رسانهای در اولین فرصت، و این سه با هم و همراه هم و تفکیکناپذیرند و اگر جز این باشد، رسانه حتماً «اعتماد عمومی» را از دست خواهد داد.
بی شک رسانه به قدرت تعلق ندارد. یک نهاد مستقل است و افکار عمومی را نزد قدرت نمایندگی میکند چرا که رسانهای که بدیهیات را برای رضایت قدرت، نفی میکند و منکر میشود و به تطهیر آن از خطاها میپردازد و توجیهگری پیشه میکند، اعتباری نزد مخاطب ندارد.
” نقد ” و بخصوص “نقد قدرت ” وظیفه اول رسانه است. رسانه را نمیتوان از این وظیفه ذاتی به هر ترتیب اعم از تهدید و یا تطمیع، مستقیم و یا غیرمستقیم بازداشت که قطعاً شرط اصلی آن “استقلال رسانه “است.
این سؤال اساسی همیشه برای اهالی رسانه وجود دارد که ” چرا باید آن چیزی را بنویسیم که در نگاه قدرت است، و چرا باید همیشه نوشتههایمان را با معیارهای قدرت تطبیق دهیم و تنظیم کنیم و چرا خود ممیزی امروز درد بزرگی در میان ما است؟”
اخبار ضرباهنگ لاکپشتی توسعه، وقوع آسیبهای اجتماعی مکرر در بستر جامعه، بارز بودن خطفقر و فلاکت، وضعیت اشتغال و سرمایه، بهانههای خبری (news peg) در پیشروی ما و برای سنجش میزان تعهد رسانهها به سه اصل حیاتی و اساسی پیشگفته است.
هر رویدادی در پیرامون یک رسانه، فرصتی برای آگاهیبخشی، تقویت و تنویر افکار عمومی و تحقق یک رسالت تحت عنوان مسئولیت اجتماعی است، لذا تعهد و تقید به کار اصلی رسانهای در نشر و بازنشر رویداد بهجای انکار و هدایت صحیح افکار عمومی از ماهیت آن میتواند شفافیت اطلاعرسانی را به دنبال داشته باشد و به عبارتی مدیریت واقعیت و حقیقت امر یک رویداد بااطلاع رسانی تخصصی (علم روزنامهنگاری)، وظیفه ذاتی رسانه را نشان خواهد داد .
از ویژگیهای بارز اخلاقی جامعه ایرانی، احترام متقابل، احساس ظریف و بیآلایش و اعتماد فراتر از چارچوب در مراودات و تعاملهای روزمره است و این خصیصه جامعه هدف رسانهای میتواند هم فرصت قلمداد گردد و هم تهدید، فرصت ازاینحیث که میتوان در فضایی سرشار از محبت و مهرورزی هم شریک سور لود و هم غمخوار سوگ جامعه و تهدید ازآنجهت که شیطنت در جهت مصادره نمودن برای نفع فردی یا منافع گروهی از این اخلاق عمومی بارها خواسته و ناخواسته صورتگرفته است و هزینه جبرانناپذیری را برای رسانه ایجاد نموده است. قطعاً رسانهای که قائل به ادای وظیفه حرفهای باشد باید تبلور فرصتها و نافی تهدیدها باشد.
یکی از آفات تهدیدکننده ماهیت محتوایی رسانه تکیهزدن بر اصل شهرت چهرهها فارغ از تعیین هدف رسانهای و نشر آن از تریبون آگاهیبخشی جامعه است، به عبارتی نزد افکار عمومی نشاندادن مدیر و مدیران شهری و نمایندگان مجلس با کتوشلوار در میان گلولای سیل فقط یک شوآف و کار بنگاههای تبلیغاتی است و مخاطبان این را خوب میدانند.
اعتماد به رسانه، مفهوم جدیدی نیست، اما با ابداع و توسعه اینترنت و شکلهای جدید رسانه (پدیده شبکههای اجتماعی فضای مجازی)، صرفاً به مفهومی مهمتر از پیش بدل شده است. مهمترین کارکرد رسانهها که اعتبار رسانه را به همراه میآورد و افزایش اعتماد مخاطب را موجب میشود، کارکرد خبری آنهاست و اگر رسانهها بهعنوان واسطهای صادق بین واقعیتها و مردم عمل کنند، نزد مخاطب اعتبار کسب میکنند و مورداعتماد خواهند بود.
همچنین اگر رسانهای پیام خودش را در قالب مورد پذیرش جامعه شکل دهد، مخاطب او را خواهد پذیرفت و برایش اعتبار قائل میشود. در بحث اعتماد به رسانه رعایت مؤلفههایی چون؛ دوری از تفاسیر یکسویه، پرداختن به رویدادها از زوایای مختلف، تغییر در نوع دروازهبانی، دوری از اغراق و تناقضگویی، پرهیز از انعکاس ابهامآمیز موضوعات، دوری از تحریف و ممیزی ضروری است.
در عصر حاضر که رسانهها برای بهدستآوردن مخاطب بیشتر به رقابت با یکدیگر پرداختهاند، مخاطبان امکان انتخاب پیدا کردهاند، مخاطب فعال است، و رسانهها دراینبین برای بهدستآوردن مخاطبان بیشتر با هم به رقابت میپردازند. در چنین وضعیتی رسانههای جریان اصلی بهعنوان نهادی که ضمن بر دوش داشتن وظیفه اطلاعرسانی رسمی، یکی از وظایفشان کسب اعتماد عمومی بهنظام است.
بااینوصف؛ آیا اعتماد عمومی به رسانههای رسمی حفظ میشود، یا اینکه باید بپذیرند مرجعیت خبری همچنان در دست رسانههایی بیگانه و بهدوراز دانش روزنامهنگاری باشد. کارکرد این دسته رسانهها که بهتر و درست است آنها را از اینجا «شبه رسانه» بنماییم بر پایه تحلیل محتوا و رویکردهای آشکار و پنهان آنها نشان میدهد که عمومشان کارکرد حزبی یا وابستگی به جریان خاصی دارند. هر حزب واقعی در جامعه مردمسالاری چهار کارکرد اصلی دارد که عبارتاند از کسب قدرت از راههای دموکراتیک، حفظ قدرت از راههای دموکراتیک و ارتقای دموکراتیک آن و واگذاری قدرت در صورت عدم اقبال عمومی به شکلی دموکراتیک که با کارکردهای رسانه به لحاظ روح حاکم بر آن که رسانه را «قوه مردم» و نماینده و ناظر افکار عمومی میداند، مغایر است. اصلاحطلب، اصولگرا، معتدل و واژههای امثال آن که به فرهنگ سیاسی تعلق دارد، واژههای حزبی هستند. رسانه نمیتواند خطوط سیاسی و حزبی و حتی ایدئولوژیک را تبلیغ کند که در غیر این صورت باید آنرا ««پروپاگاندا» دانست که قاعده کار رسانههای حزبی است.
رسانههایی که احزاب منتشر میکنند باید همانطور که در قانون مطبوعات ایران هم آمده است، تعلق حزبی را آشکار به استحضار مخاطب برسانند. این حق مخاطب است که بداند آنچه رسانه به او عرضه کرده و میکند، دیدگاههای حزبی است و از کانالی که افکار حزبی آنرا احاطه کرده، عبور کرده است. رسانه نهادی مستقل است که کارکردهای خود را دارد. «منافع عمومی – در نگاه جهانی» و «منافع ملی – در نگاه ملی» آن چیزی است که رسانه به دنبال آن است و محدود به منافع حزبی و جناحی نمیشود. نهاد رسانه ناظر بر همهی امور از جمله فعالیت دولتها است. این یک اصل اساسی و ذاتی برای کار رسانه است که قرنهاست در جوامع مردمسالار که رسانه در آنها نماد دموکراسی شناخته شده، پذیرفته شده است.
رسانه رکن چهارم دموکراسی است. «جامعهای امنیت دارد که در آن رسانهها مستقل، آزاد، جستجوگر و به یککلام ناظر همهی امور و جوانب باشند. جامعهای که خبرهای دقیقش را از بیرون مطالبه کند، جامعهای ناامن است، جامعهای که نتواند به رسانههایش اتکا کند، جامعهای ناامن است و اینجاست که باید بنیه ملی رسانهها را تقویت کرد.
بنیه ملی رسانهها در جامعهای تقویت میشود که در آن نگاه امنیتی به رسانه وجود نداشته باشد، ارباب قدرت برای حفظ و تسری آن به همهی جهات، «بولتنهای حزبی» را با رانت دادن در اختیار نگیرند و رسانه آزاد باشد در چارچوبی منطقی و علمی از قانون، سنت و عرف به فعالیت حرفهای خود بپردازد و در این چارچوب قدرت و کارکردهای آنرا نقد کند. در چنین جامعهای که یک شرط اساسی آن این است که در آن هیچکس و نهاد و سازمان «معصوم» نیست، دولتها نمیتوانند بههیچعنوان در حوزه نشر (هر شکل آن) فعالیت داشته باشند. اینکه میگوییم رسانه مستقل است و باید باشد، اینکه رسانه آزاد نماد مردمسالاری است و اینکه در قوانین هم استقلال آن مورد تأکید قرار گرفته و اینکه رسانه افکار عمومی را نمایندگی میکند و دهها دلیل و برهان دیگر، یعنی اینکه: رسانه یک «قوه مستقل» است. اصل استقلال و تفکیک قوا حکم و ایجاب میکند که رسانه مستقل بماند و اجازه دخالت دیگر قوا را در وظایف و کارکردهای خود ندهد.
نظامهای مردمسالار وابسته به افکار عمومی، نظامهای قدرتمند در جهان امروز هستند. آنها حمایت افکار عمومی را قدرت واقعی خود میدانند و لذا سازنده مقبول هستند.
در ایران دخالتهای دولت در حوزه نشر عمومی و رسانه بهرغم ممنوعیت و محدودیتهای در نظر گرفته شده در قوانین که دولت را به مفهوم کلی آن از انتشار رسانه در حوزه عمومی باز میدارد و نیز قوانین ضد انحصار، صراحتاً غیرقانونی است و دولت نمیتواند بنگاهدار رسانهای باشد. در آمدورفت دولتها در ایران طی نزدیک به نیمقرن اخیر، آنکه و آنچه بیش از همه آسیبدیده، وجاهت، اعتبار و مقبولیت آن مخدوش شده، رسانه است.
قابلانکار نیست که مرجعیت خبری و حتی سرگرمی مردم ما در سایه بنگاههای غیرحرفهای حاکم در شبکههای اجتماعی فضای مجازی است و رسانههای محق و رسمی نتوانستهاند حتی در قامت یک کانال خبری در فضای مجازی مقبولیتی عام را به همراه داشته باشند.
یکی از گرایشهای اصیل که ریشه در سرشت انسان دارد، گرایش بهسوی حقیقت است. آدمی به طور فطری جویای حقایق است و هر چه این جنبه بیشتر پرورش یابد، به همان اندازه برای ادراک حقایق، دفاع از حق و حقگرایی شوق بیشتری مییابد.
این انگیزه نیرومند سبب میشود که بشر پردههای جهل را کنار بزند و از تاریکی نادانی، به روشنایی معرفت برسد و به رشد معنوی و فکری نایل آید. در تعالیم اسلامی به پرورش این میل مقدس درونی توجه شایانی شده است و در نظام تربیتی این آیین، توجه به بصیرت و حقیقت و پرهیز از آفات آن، جایگاه ویژهای دارد و تحقیق این مهمها و پاسداری از ارزشهای مبتنی بر آن، از جمله وظایف رسانههاست.
خبر در عصر اطلاعات حکم گلوله را دارد، خبرها سمت و سوء افکار و عقاید جامعه را در طول زمان تغییر میدهند و ارزشها را دچار دگرگونی میکنند. پس تهیهی و ارائه خبر از الزامات هر جامعهای میباشد که باید جامع، شفاف و صحت داشته باشد تا بتوان بر آن تکیه کرد. خبرنگاران برای تهیه خبر وظایفی دارند که هم قانون و هم عرف و سنت آنرا پذیرفته و بدیهی است که وفق همان قانون، مجازاتهایی را نیز برای نقضکنندگان و تحدیدکنندگان آزادی فعالیت رسانهها در نظر بگیرد و مقرر نماید.