گۆڕان نیوز- کریم دافعی یکی از شاعران کردستانی است که توانسته آثار ماندگاری را خلق و در راستای اعتلای فرهنگ و هنر این سرزمین گام بردارد. کسی که بیش از ۴۷ سال در عرصه شعر و ادبیات تلاش کرده است.
فردین کمانگر -روزنامهنگار، شعرهای کریم دافعی دارای منیتی جهانی و انسانی است. کسی که در اشعارش برای آزادگی و برابری همه انسانها فریاد میزند و درد مشترک همه انسانهاست و امروز شعرهایش در کوچه و بازار و در میان اقشار مختلف جامعه زمزمه و تکرار میشود. «کریم دافعی» متخلص به «ک.د.ئازاد» شاعر،نویسنده، روزنامهنگار و معلم، بیش از چهار دهه در حوزه فرهنگ و ادبیات این سرزمین تلاش کرده و با خلق آثاری ماندگار، به مردم و سرزمینش خدمت کرده است و امروز در دل مردم جای گرفته است و در هر مراسمی که حضور پیدا میکند مردم با شور و شوق به استقبال او میروند که میتوان به آخرین مراسمی که برای رونمایی از آثاراین هنرمند در شهر سنندج برگزار شد اشاره کرد مراسمی باشکوه و در شان ادبیات کُردی. در سخنان ماموستا کریم دافعی خضوع و فروتنی خاصی نهفته است منیتی در او دیده نمیشود اما آثارش چیزی فراتر از اینها را برای مخاطب به تصویر میکشد؛ چهرهای فاخر، ادیبی فرهیخه و هنرمندی که عاشقانه برای سرزمینش مینویسند و دردها و رنجهای این وطن را برای جهانیان روایت میکند که ما دارای دردی مشترک هستیم و برای درمان این آلام باید زبان مشترک را به کار بگیریم.
عشق ورزیدن به سرزمین
ماموستا کریم دافعی در مراسم رونمایی از مجموعە اشعار «چریکەکانی خامۆش» که در پردیس سینما بهمن سنندج برگزار شد در سخنانی عنوان میکند: اینگونه مراسمات و مناسبتها تنها برای معرفی شخص و معرفی کتاب نیست بلکه فرصتی است برای بیان دردها و مشکلات، بیان دغدغههای فرهنگی و اجتماعی و معرفی ظرفیتها و توانمندیهای ماست.
وی در ادامه عشق را حلقه اتصال انسانها برای عشق ورزیدن به سرزمین معرفی میکند و توضیح میدهد: عشق به خاک و سرزمین؛ عامل اصلی برای جمع شدن ما در چنین مراسماتی است. شاید اصلا موضوع شعر در چنین تجعماتی زیاد برجسته نباشد و تنها عشق به خاک و سرزمین، سبب شده که ما شعر، زبان و همدیگر ا دوست بداریم.
وی همچنین در معرفی فعالیتهای فرهنگی و ادبی خود عنوان میکند: ۴۷ سال مشغول نوشتن و تولید آثار در حوزه ادبیات هستم. شاید براساس عرف و برخی تعاریف این تنها یک عدد است اما تمام روزها و ساعات زندگی بنده با این عدد ۴۷ سال درآمیخته شده است و در این مورد باید از یک زندانی این پرسش را مطرح کنید که یک سال چه اندازه است؟ نه یک فرد که تمام لحظات زندگی را در ناز و نعمت سپری کرده است زیرا یک زندانی لحظات زندگی را لحظه به لحظه چک میکند و با چوب خط بر روی دیوار روزهایش را میشمارد. و از یک نویسنده بپرسید که ۴۷ سال نوشتن و تولید محتوا کردن چگونه است؟
دافعی در ادامه به نقش خود در حوزه روزنامهنگاری نیز اشاره میکند و ادامه میدهد: در کنار کار نویسندگی به کار روزنامهنگاری نیز مشغول هستم و مجله الکترونیکی «له داوێنی ئاربهبا» را تولید و منتشر میکنم و تاکنون بیش از پنجاه شماره از این نشریه الکترونیکی منتشر شده است و این امر نتیجه ۵۰ ماه تلاش بی وقفه من وهمکاری شاعران و نویسندگان کورد زبان است. براین باورم که این آثار در تاریخ به یادگار میماند البته تنها در تاریخ کردستان نه، بلکه در کتابخانه و تاریخ جهان به ثبت خواهد رسید که نسلهای آینده نیز از آن بهرهمند خواهد شد.
ماموستا «کریم دافعی» با اشاره به ارتباطات خود با بسیاری از شاعران و نویسندگان نامی کشور و به ویژه چهرههای نامی کردستان عنوان میکند: برای اولین بار در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ که در شهر میاندوآب مشغول تحصیل بودم با بسیاری از شخصیتهای فرهنگی و هنری و ادیبان ترک زبان و کُرد آشنا شدم . همان ایام، خدمت استاد «سید محمد حسین بهجت تبریزی» متخلص به شهریار خالق اثر ماندگار در ادبیات «حیدر بابا» رسیدم و با شاعران کُرد نیز همچون ماموستا سید کامل امامی «آوات»، ملاکریم فدایی، ماموستا ههژار، مامۆستا هێمن، مامۆستا حهقیقی، مامۆستا عبدالله پهشیو، مامۆستا شیرکو بیکس، مامۆستا جلال ملکشاه و رحیم لقمانی و سایرعزیزان آشنا و ارتباط داشتم و از ظرفیتهای این عزیزان در حوزه شعر و ادبیات بهره بردم.
وی در ادامه میافزاید: بسیاری از ادبیان و نویسندگان میگویند در این مدت زمان ۴۷ سال که سپری شد چه سختیها و مشقتهایی را پشت سر گذاشتیم.
پشتیانی مردم از شاعران و نویسندگان
این استاد حوزه شعر و ادبیات کُردی در ادامه به حمایت و پشتیانی مردم از شاعران و نویسندگان نیز اشاره میکند و میگوید: من نمیگویم که مردم ما قدردان نیستند، مردم ما مردمانی فهیم و قدردان هنرمندان و نویسندگان خود هستند اما با این شرایط اگر در کشوری دیگر یک نویسنده ۹۱ اثر را تولید و ۲۱ کتاب را چاپ کند، بی تردید از سوی متولیان امر به شیوهای دیگر از او تجلیل و قدردانی میشود و خوشبختانه ما نیزدر میان ملت خود دارای ارج و منزلت هستیم.
«کریم دافعی» در ادامه به ظرفیتها و تواناییهای زبان کُردی نیز اشاره میکند و ادامه میدهد: هر چند به چندین زبان آشنایی دارم اما بیشتر آثار بنده به زبان مادری به رشته تحریر درآمده است. علاقهمند به نوشتن به زبان کوردی هستم زیرا این زبان را مادرم به من آموخته است و من با همین زبان شکوه و عظمت سرزمین را به تصویر میکشم و من زبان کُردی را با تمام لهجهها و گویشهایش عاشقانه دوست دارم.
وی همچنین میافزاید: مردم کُرد فرهنگ و ادبیات خود را با جان و دل پاسداری و حفظ کردند و امروز فرهنگ و ادبیات کوردی در جهان شناخته شده است.
وی در ادامه با اشاره به نقش کتاب و کتابخوانی در جامعه عنوان میکند: از یکی از بزرگان نقل شده، افراد اهل مطالعه و کتاب خواندن؛ پیشرو و جزو روشنفکران جامعه خود هستند و بنده نیز بر این باورم که افراد اهل مطالعه معضلات، مشکلات و فرصتها و ظرفیتهای جامعه خود را به خوبی شناسایی میکنند و برای رفع مشکلات با جان و دل در تلاش هستند بنابراین از سایر افراد که اهل مطالعه نیستند پیشرو هستند.
تکنولوژیهای نوین و سرانه مطالعه کتاب
ماموستا دافعی در ادامه با تاکید بر ترویج فرهنگ مطالعه در جامعه عنوان میکند: امروز سرانه مطالعه کتاب در بسیاری از جوامع کاهش پیدا کرده است با ورود تکنولوژیهای نوین؛ موبایل به ابزاری کاربردی در زندگی همه اقشار جامعه تبدیل شده است هرچند که هنوز کتابخانهها در بسیاری از منازل دارای رونق خاصی است و بر این باورم که مطالعه در شبکههای اجتماعی و پلتفرمها نمیتواند لذت مطالعه یک کتاب نوشتاری را به مخاطب خود انتقال دهد. بنابراین باید تلاش کنیم تا فرهنگ مطالعه را به نسلهای آینده نیز انتقال دهیم.
وی همچنین به وجود برخی موانع پیش روی چاپ آثار خود اشاره میکند و توضیح میدهد: اولین اثر شعری بنده با عنوان «چبکهم تا تۆ قهت بههارت لێ نەتورێ» در سوئد چاپ شد و پس از این اثر چندین اثر دیگر چاپ و برخی دیگر از آثارم نیز مشمول ممیزی شدند اما باز هم از تلاش و پیگیری و تولید آثار جدید خسته نشدم و همچنان ادامه دادم هرچند که برخی بر این باورند که اگر در را به رویت بستند باید در جایی دیگر و کشوری دیگر اثرت را چاپ کنید اما من بر این باورم که باید در کشور خودت آثارم چاپ و منتشر شود و امروز ۹۱ کتاب را خلق کردم که تعدادی از آنها چاپ و تعداد دیگر نیز در انتظار چاپ هستند.
این نویسنده و شاعر در ادامه به افزایش هزینههای چاپ کتاب اشاره میکند و میگوید: امروز برای چاپ یک هزار جلد کتاب به طور متوسط، باید مبلغ ۷۰ میلیون تومان را هزینه کرد. نویسندگان ما در پرداخت این چنین هزینههایی عاجز هستند و نیازمند حمایت وحضور سرمایهگذاران در حوزه فرهنگ و ادب هستند. هرچند هیچگاه هزینه آثار چاپ شده را دریافت نکردهام وبیشتر کتابهایم را رایگان تقدیم خوانندگان نمودهام، اما عاشق ترویج فرهنگ کتابخوانی هستم.
رسانهها و آگاهی دهی به جامعه
وی همچنین با تاکید بر توجه نویسندگان و شاعران در تولید محتوای با کیفیت عنوان میکند: من در تلاش هستم تا آثاری در خور شأن مردم تولید و منتشر کنم متاسفانه امروز بسیاری از رسانهها از نظر کیفیت تولید محتوا در پایینترین سطح قرار گرفتهاند و سعی میکنند به جای آگاهی دهی و سوق دادن مردم به سمت توسعه و رشد، افکار عمومی را تشویش و خوراک مسموم را به خورد مردم دهند و من امروز بسیار خرسندم به خود میبالم زیرا برای همین کتاب «چریکه کانی خامۆش» در ۹ شهر در مناطق کردنشین مراسم رونمایی برگزار شده است و این پیام را به من میدهد که در فعالیت کاری خود موفق بودهام و توانستهام اثری تولید کنم که مردم از آن استقبال کنند.
گفتنی است ماموستا «کریم دافعی» متخلص به «ک.د.ئازاد» شاعر و نویسنده، روزنامهنگار، معلم، در سال ۱۳۳۹ خورشیدی در شهرستان سردشت آذربایجانغربی به دنیا آمد و اکنون ساکن بانه در کردستان است. ایشان دارای لیسانس روانشناسی و مشاوره است، و از سال ۱۳۵۴ به شعر و شاعری علاقهمند و در سال ۱۳۶۴ نخستین شعرش در مجله فرهنگی ادبی سروه منتشر شد.
چند قطعه شعر از آثار ماموستا «کریم دافعی» (ک.د.آزاد)
-۱-
ئەو ڕووباره
تاوێک ڕاوەستا
پاشان روی!
کاتێ شوخێک داهاتەوه
تا ئاوی لێ بخواتەوه!
-۲-
شیعرەکانم دەسووتێنم
بۆ نەورۆزێک
که لای دوژمنان تاوانه
شیعرێک ئاگر نەکاتەوه
چارەنووسی هەرسووتانه
-۳-
کانییەک!
تینوێتیم بشکێنێ
دەبێته دایکم
بۆ ئەبەد!
-۴-
ڕۆژی وایه
هەر به ئەنقەست
چاویلکەکەم
له ماڵەوه به جێ دێڵم!
تا هەر نەبێ
-ئەو ڕۆژەیان-
شاد و ئازاد
لێڵ ببینم
ڕوخساری پەیکەری جەللاد!
-۵-
ئەم ڕۆژگارە،
بزەی م
ناڵێکی کەمە،
تا ئازادی!
ئەم مێژووە،
واژۆیەکی تازەی دەوێ،
بۆ هەرمانی!
ئەم کوێستانە،
ئاڵای هاوارێکی دەوێ،
بشنێتەوە!
ئەم خاکە،
یەک پەنجەی بەسە،
ببێتە بورکانی تۆڵە!
ئەم ئاسمانە،
شێبای فڕینێکی دەوێ،
تا ساماڵ بێ!
ئەم بەهارەش،
چرپەیەکی گەرمی بەسە،
بۆ ڕاپەڕین!
-۶-
هەتا تفەنگ
چریکەی دێ
دەنگی بولبول ناگاتە گوێ!
-۷-
شێعر،
بەرزم دەکاتەوە
تا سەرداری!
۸-
تا شمشاڵێک ئەزریکێنێ!
زامەکانی موکوریانیم،
دەکولێنەوە!
-۹-
ئەگەر هەموو
پەنجەرەکانی کازیوەم لە ڕوو داخەن
قەت
دەنگ نادەم به تاریکی!
-۱۰-
سەرلەنوێ داتدەڕێژمەوە
ئەی نیشتمان
دەتکەم بە بووکی سەر زەوی
بە کوێری چاوی دوژمنان
به زمستان میمانم؛
سرد،
سوزناک،
یک رنگ!
به تابستان میمانی؛
گرم،
سوزان،
بیمار!
نابرابر بودیم؛
در خزان پیوستیم
در بهار گسستیم!
-۱۱-
بەڵێن نادەم
هەتا مردن تۆم خۆش بوێ!
چونکە پێش تۆ
کاتی لاوی
قەولم داوە بە نیشتمان
سەرم دانێم لە پێناوی!
-۱۲-
پەشیمانم
ئەگەر تەواوی تەمەنم
تەنیا جارێک
دەستم لە سەر سنگ دانابێ
بۆ دوژمنی نیشتمانم!
-۱۳-
لەم وڵاتە
-گەر بمێنم-
غەیری وەفا و
خۆشەویستی خەڵک و خاکم
هیچ ناچێنم!
-۱۴-
دڵم لای تۆ و
هۆشم لە بناری کوێستانە!
بۆ خۆت بڵێ
کامەتانم خۆشتر بوێ:
ئەتۆ یا ئەم نیشتمانە!
-۱۵-
ئەو ڕۆژگارەی
شێر و پڵینگ
جێگای قەفەس و زیندان بێ
ڕێویش دەتوانێ سوڵتان بێ!
-۱۶-
ئەم کوێستانە
هەر بە لاوی ماوەتەوە
دیسان دەیکەمەوە
سەنگەر
وەکوو لاوی
بۆ وڵاتێ کە حەز دەکەم
سەرم دانێم لە پێناوی!
-۱۷-
قژەکانم خۆڵەمێشین
ڕیشم ماشوبرنجییە!
ئێستا،
هیوام بە سەربەستی
گەلێ زیاتر لە گەنجییە!
چشمانش،
پرستوهای کوچندە بودند
با شروع برگ ریزان
بە گرمسیر کوچیدند!
چشمانم را میبندم
صدای پاییز میآید
احساسم را
به باد میسپارم
دلم را به کوچ!
در روز جهانی صلح
مرگ نشانەام کرده
عجیب است اینجا،
عشق و صلح را با خون مینویسند!
زخم عمیقی برداشتم
در جنگی کە،
هرگز شرکت نکردم
اما مردمم را
بە خاک و خون کشید!
غبطه میخورم
به باد پاییزی
هنگامیکه،
در گیسوانت میپیچد!
تو اسم دیگر پاییزی؛
با سردی نگاە و
رخسارە زرد و
سوز بیکلامت!
ماندن،
منطق کسانیست
که دلبستگی دارند!
رفتن،
حق کسانیست
که دل کندن بلدند!
میانه من و عشق بهم خورده
شعرهایم با من قهرند
یکی آنسوی دیوار آواز جدایی می خواند
زمستان است!
گاهی تیر بارانم میکند
گاه به صلیبم میکشد
گاه بر دار!
نمیداند؛
عاشقان را مذهب
چیزی دیگر است!
ایمان آوردەام
به معجزەی آغوشت
زنده میکند
آرزوهای مردەام را!
نزدیک شدن قیامت حتمیست؛
امروز خبر دادند،
فردا بر میگردد!
بوی سیب میآید
سر راه باد شمال قرار نگیر
عاشقان،
دیوانه میشوند!
سازم کوک نیست
آنجا چه روی داده
اینجا،
سازم بهانەگیر شده!
گفتم: دوستش دارم
شهر قیام کرد
نمیدانستم محبوبم،
ممنوعترین نام شهر است!
در دلم بیشتر نماند!
ماهی دریاچه زریبار
با چند قطره خون
سر نمیکند!
در جنگل بلوط پناهم ده
شهری
که ارەها در کمیناند
جایگاه زندگی نیست!
بعد از جراحی قلبم
دکتر گفت:
کمتر حرص بخور
تاب سکوت نمیاری
فریاد کن!
مسلح نبود
وقتی آمد
اما جهان مرا به تاراج برد!
شعر فارسی
[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]
ترک این مهلکه با خون جگر باید کرد
یا از این شهر بلا دیده سفر باید کرد
گر عدو مسند اقدار گرفتەست، نترس
زیر این بار گران، راست کمر باید کرد
همچو مردان خدا پیشه صبوری بهتر
گرچه در این ره بیباک ضرر باید کرد
پشت پایی به ندانی، به عدل نتوان زد
از شرار و شرر دیو حذر باید کرد
مرده است آدمی افسوس دگر
زندگی با حشم و قاطر و خر باید کرد
خطر از تو نشود دور و لیک
با حذر از خطر دام گذر باید کرد
گر چه دنیا بفریبد به جلال و زر و مال
تکیه بر دین از آن صرف نظر باید کرد
نشود آتش بیداد به بیآه خموش
این نبرد با دل و با دیدەی تر باید کرد
قوم و خویشان نرسانند به تو سود و زیان
نظری کن تو بدیشان و گذر باید کرد
زندگی در غم انسان به سر باید برد
عالم مست از این خواب خبر باید کرد
دفع این فتنه نه با رفتن تو هست ولی
پنجه در پنجه افساد و شرر باید کرد
اندرین خواب گران گوش ندارند به تو
با شکیبایی بمان، کار سحر باید کرد
بچگانند ولی خون جگر باید خورد
تکیه بر صبر خدا، کار پدر باید کرد
الغرض با همه آفات و بلا زود مرنج
قطره باش و به دل سنگ اثر باید کرد!