گۆڕان نیوز- طلاق یکی از عمده آسیب‌های اجتماعی کشور است و کردستان از لحاظ آماری به نسبت جمعیت، جزو چند استان اول کشور قرار گرفته و از لحاظ آمار طلاق جزو استان‌های بد محسوب می شود که موضوعی قابل تامل و نگرانی کننده است.

براساس آمار ثبت احوال کردستان، آمار ثبت طلاق در استان در سال گذشته یعنی سال ۱۴۰۱ نشانگر نگرانی و بحرانی بودن این موضوع است و متأسفانه در یک سال اخیر قریب بە ۵ هزار و ۲۳۰ واقعه طلاق به ثبت رسیده است و همچنین جدایی زوج های کردستانی در سال ۱۴۰۰ در مقایسه با سال قبل از آن ۱۶.۷ درصد افزایش و در همین مدت ازدواج هم ۰.۶ درصد کاهش یافته است یعنی چهار هزار و ۹۸۱ واقعه طلاق در استان به ثبت رسیده است که مجموع ثبت پدیده طلاق در کردستان فقط طی دو سال گذشته بیش از ۱۰ هزار مورد بوده است. آیا این آمار نگران کننده نیست؟

در قرن جدیدی که تنها ۲۳ سال از آن گذشته (قرن بیست و یکم) با مشکلات متعدد مربوط به جوامع انسانی همراه بوده و جدای از جنگ طلبی و ناامنی های مرتبط با جنگ ها و تجاوزها، شاهد افزایش و رشد آسیب های اجتماعی هستیم، آسیب‌هایی مانند: اعتیاد، طلاق، بی‌سرپرستی، بزهکاری، فساد، سرقت های مسلحانه، کودکان خیابانی، خشونت های متعدد، رشد بی‌رویه حاشیه‌نشینی، روسپی‌گری و… که روز به روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود و هیچ برنامه‌ی منظم و راهکار مدونی هم برای حل آنها هنوز وجود ندارد و هر روز جوامع را بیشتر درگیر می کند.

امروزه دیگر واژه های ناخوشایند و نفرت انگیز اعتیاد، طلاق، خشونت های بی شمار، ربودن کودکان و زنان برای فروش اعضای بدنشان و ده ها معضل مشابه که معنی و مفهوم آن برای کسی بیگانه نیست و نمی توان صدای گوشخراش این پدیده های شوم را ناشنیده انگاشت.

 آنچه در این رهگذر، دردآور و تلخ تر می نماید و عواقب خطرناک تری را به دنبال دارد افزایش طلاق و مهمتر از آن عواقب بعد از این واقعه است که در میان نسل جدید و زوج های جوان رشد صعودی دارد و ارکان خانواده ها را هدف قرار داده که بی سرپرستی و فرزندان این پدیده دچار آسیب های بعدی و متعددی خواهند شد و با جود اینکه در برخی سالها در کشور و به ویژه کردستان شاهد کاهش طلاق به نسبت مدت مشابه سال قبلش هستیم اما در مجموع و به ویژه در دو دهه گذشته طلاق در ایران و به ویژه استانی مانند کردستان در حال سبقت گرفتن است و خیلی از خانواده ها و در مجموع جامعه را درگیر خود کرده و عواقب ناشی از آن به بدنه جامعه لطمات جبران ناپذیری وارد کرده و می کند.

نسل های گذشته و به ویژه پدران و مادرانی که امروز سنی از آنان گذشته، به یاد دارند که زمانی در جامعه این باور رایج بود که دختر با لباس سفید وارد خانه بخت می شود و با لباس سفید یا همان کفن، آن را ترک می کند. خیلی‌ها معتقد بودند باید با همه مشکلات ساخت و برای رفع آن چاره اندیشی کرد نه اینکه با کوچکترین مشکل یا موردی گزینه طلاق را برگزید.

البته خیلی ها سوختند و ساختند و تحمل کردند تا بنیان خانواده هایشان از هم نپاشد تا فرزندانشان بی سرپرست و خانه بدوش نگردند (اینکه این شیوه از زندگی درست بوده یا غلط بحث این یادداشت نیست و ارزش گذاری هم نمی گردد) اما هدف و قصد بیان این موضوع تحمل صبر و خویشتن داری نسل گذشته بود و اینکه با همه این موارد طلاق را راه حلی برای ادامه زندگی انتخاب نمی کردند و حفظ بنیان خانواده را بر همه چیز ترجیح می دادند مگر در مواردی خاص. ولی امروزه این دیدگاه نزد بسیاری از زوجین و مردم تغییر پیدا کرده و با ساده ترین اختلاف و بروز کوچکترین مشکلی در زندگی اقدام به طلاق می کنند و زوج‌ها احساس می‌کنند که نمی توانند تا آخر عمر همدیگر را تحمل کنند و مجبور نیستند در کنار همدیگر این زندگی را ادامه و اداره کنند و متاسفانه باید اذعان داشت آمار طلاق به نسبت چند سال گذشته به ویژه چهار پنچ دهه اخیر بسیار نگران کننده است.

برخی از مشکلات هم در ازدواج و هم در واقعه طلاق ناشی از تغییر نگرش های فرهنگی و اجتماعی است و هر چند بیکاری و نبود شغل و درآمد را به ‌عنوان یکی از معضل‌های پیس‌روی این حوزه نباید انکار کرد که عامل اصلی این موضوع است اما اعتقادات، نگرش ها و دیدگاه های فرهنگی و اجتماعی نیز تغییر کرده و سست شده است.

جالب است بدانید در طی دو سالی که جامعه درگیر بیماری کرونا بود آمار ازدواج  با افزایش روبرو بود چرا که در این ایام شاهد افزایش افزایش ازدواج بودیم و این بیانگر آن است که مردم تمایلی به تشریفات و جشن‌های آنچنانی با هزینه‌های بالا ندارند اما تحت تاثیر فرهنگ جدید چشم و همچشی و فشار اقوام و وضعیت اجتماعی قرار جامعه قرار می‌گیرند زیرا یکی از عادات ناپسند اجتماعی تجمل‌گرایی یا به زبان ساده‌تر، چشم و هم‌چشمی است.

براساس آمارهای ثبت شده میانگین بخش عمده‌ای از طلاق‌ها مربوط به ۵سال نخست زندگی است و زوجین با ایجاد کوچکترین مشکل و جزئی ترین موضوعات و معضلات پیش روی زندگی مشترک بنای ناسازگاری گذاشته و فوراً پای طلاق را به میان می کشند چرا که اکنون قبح طلاق شکسته و زوجین به‌محض کوچک‌ترین اختلاف، به طلاق فکر می کنند و این مهم به یک آسیب بزرگ و نگران کننده مبدل گشته است.

اما متاسفانه این آسیب دامن گیر و ادامه دار است و در اینجا به پایان نمی رسد  چرا که این روزها در بسیاری از موارد پدیده طلاق جدای از عوامل اصلی آن، ناشی از مسائلی است که چند دهه قبل حتی باور کردن آن نیز امکان‌پذیر نبود همانند توجه بیش از حد به مسائل بالای مالی، زیاده خواهی، یک شبه صاحب همه چیز شدن در زندگی، چشم و همچشمی، تنوع‌طلبی، خیانت، دروغگویی، ناسازگاری، اعتیاد، متداول شدن پدیده‌های نوظهور در جوامع امروزی، الگوبرداری کورکورانه از فرهنگ های غیر بومی، پذیرش نامعمول فرهنگ های غیر و رواج  فیلم‌های شبکه‌های خارجی و نقش نامطلوب رسانه ها و بسیاری از مسائل دیگر منشاء و مبداء تعداد قابل ملاحظه‌ای از طلاق‌ها شده است، و حتی متاسفانه در برخی موارد این معضلات و آسیب ها زمینه ساز طلاق های عاطفی هم شده است و جامعه را دچار بحران کرده است.

امروز رسانه ها، نقش ویژه و تاثیرگذاری چه به شیوه مثبت و چه به صورت منفی در زندگی مردم و حتی سیاست کشورها و دنیا دارند و جریان ساز هستند و به عنوان عنصری نرم و به صورت بسیار ظریف هم شکننده هستند و هم ترمیم کننده که متاسفانه رسانه ها، علی الخصوص تلویزیون در کشور و به ویژه در کردستان بود و نبودشان در مسائل فرهنگی و آموزشی و تربیتی تفاوتی ندارد و البته در برخی موارد و برخی شبکه ها نبودشان از بودنشان مفیدتر است چرا که هیچ نقش مثبتی در مسائلی که پیشتر عنوان شد ندارند و سریال ها و فیلم های خانوادگی و اجتماعی تولیدی آنها که زندگی  های پر تجملاتی و شیک با نماهایی که مملو از تجمل‌گرایی است را به تصویر می کشد زمینه ساز تبلیغاتی نامتعارف برای جوانان و زوجین می شوند که برای خیلی از مردم امکان تهیه آنها نیست، چرا که تلویزیون بیشترین سهم در ارتقای کیفی مسائل تربیتی و پرورشی، فرهنگ، هنر، ادب و اقتصاد هر مملکت را دارد اما نتوانسته در حوزه مسائل اجتماعی مانند ازدواج و پیشگیری از واقعه طلاق با برنامه های آموزشی مطلوب نقش مثبت و تاثیرگذاری را در این راستا ایفا کند.

هیچ انسانی کامل نیست و زن و مرد هر کدام به نوبه خود کمبودهای رفتاری و شناختی دارند. اما اصل براین موضوع است که زن و مرد در کنار هم باید رشد کرده و نقص‌های یکدیگر را برطرف کنند.

هیچ زندگی بدون مشکلات نیست و طلاق همیشه پایان زندگی نیست، مشورت با ریش سفیدان و بزرگان خانواده و صحبت با مشاورین مرتبط و اقدامات عاقلانه و درست می تواند نتیجه بهتری داشته باشد. خراب کردن همیشه آسان‌تر از ساختن است؛ طلاق شاید اولین راه حل باشد اما بهترین راه حل نیست.

 بدون تردید در آیین و فرهنگ ما در هیچ حوزه ای به اندازه استحکام نظام خانواده تاکید و پافشاری نشده است. محبوبترین بناها در دین و فرهنگ ما تشکیل بنای خانواده و منفورترین هم، بنای است که با جدایی از هم فرو می پاشد. همه جامعه به ویژه متولیان مرتبط و نهادهای دولتی موظف هستیم که اجازه ندهیم سفره خانواده، خورشید محبت و گرمای عاطفه پدر و مادرها و زوجین از هیچ خانه ای برچیده شود و بنایی فرو بریزد چرا که باید بپذیریم که معضلات و مشکلات اجتماعی، مشکل همه‌ی ماست و کمک به حل این مشکلات، عزم همگانی را می‌طلبد و این مهم رسالتی است که امروز باید بیشتر به آن اندیشید و برای تحقق آن اقدام کرد وگرنه فرداها دیرتر خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *